سیدحسن ایزانلو میگوید: فیلمساز اگر بخواهد در حوزه اجتماعی کار کند، باید ارتباط نزدیکی با مردم کوچه و خیابان داشته باشد. او بیتردید اثر این تلاش را در خروجی کارش خواهد دید.
صادق داوریفر، جوان مستند سازی که از محله طلاب مشهد راهی تهران شده است، او که دوست داشت طلبه شود حالا موضوع مستند هایش را به زندگی طلبهها اختصاص داده است.
علینجات عباسی که یک خمپاره، چهره و بدنش را دگرگون کرد، میگوید: آقای دهکردی زندگی ما را بازی میکرد. هفتاد نفر بودیم و در همان جایی که به آن خانه ایرانیان میگفتند، زندگی میکردیم.
جشنوارهها به خودیِ خود، ملاک و معیار نیستند، اما باعث میشوند فیلمهای خوب دور هم جمع و دیده شوند؛ به همین دلیل به سینمای کوتاه، سینمای دلی میگویند.
بهزاد وزیرینسب، فیلمساز جوان حدود سه ماهی است که به منطقه ۵ آمده و میخواهد سوژههایش را با نگاهکردن و نشست و برخاست با همین مردم بیرون بکشد.
حسین اکبری از خاطره دیدارش با شهید آوینی میگوید: پشت دستگاه مویلای فیلم شانزدهاش بود و کار مونتاژ میکرد. توصیه میکرد تصاویری که میگیرید واقعی باشد و حسوحال را منتقل کند.
امیر اطهر سهیلی میگوید: با دیدن دغدغههای پدر و عموهایم در رفتن سر لوکیشن، فیلمنامهنویسی و کتابخانههای پروپیمانی که داشتند، ابتدا به پردۀ جادو و بعد هم به نویسندگی علاقهمند شدم.