کد خبر: ۶۳۰۲
۱۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰

محمد صادقی: به ما فیلم‌ کوتاه‌سازها می‌گویند دلی‌ساز!

جشنواره‌ها به خودیِ خود، ملاک و معیار نیستند، اما باعث می‌شوند فیلم‌های خوب دور هم جمع و دیده شوند؛ به همین دلیل به سینمای کوتاه، سینمای دلی می‌گویند.

فیلم‌سازان بزرگی نظیر جوزپه تورناتوره، پیر پائولو پازولینی، کن لوچ و آلن رنه در دنیا سینما را با فیلم کوتاه شروع کردند. در ایران نیز بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، عباس کیارستمی و بسیاری از هنرمندان نامی دیگر، از همین مسیر به سینما راه یافتند.

فیلم کوتاه که امروز در جهان یک ژانر شناخته شده است، جایگاه موجزگویی، خلاقیت و تجربه‌گرایی است که این موجز‌بودن آثار کوتاه و شیوه بیان متفاوت آن، عاملی برای تاثیرگذاری عمیق‌تر این سینما بر مخاطب به حساب می‌آید. جشنواره‌های بی‌شماری در سراسر دنیا به این ژانر اختصاص دارند، اما متاسفانه بیشتر مخاطبان فیلم‌های کوتاه، خودِ هنرمندان هستند و مردم با این حوزه، آشنایی چندانی ندارند. در کشور ما هم به‌جز انجمن سینمای جوانان ایران، ارگان معتبر دیگری برای پخش فیلم کوتاه نداریم و نبود پنجره‌ای برای دیده‌شدن، یکی از مشکلات بزرگ فیلم‌سازان فیلم کوتاه است.

باوجود همه این محدودیت‌ها، اهمیت‌دادن به ساخت فیلم‌کوتاه امری ضروری است. این‌بار به گفتگو با هنرمند فیلم‌ساز جوانی پرداخته‌ایم که در پسِ فیلم‌هایش، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و از ابتدای ورودش به عرصه ساخت فیلم‌کوتاه، گام‌های بلندی برای موفقیت برداشته و جوایز جشنواره‌های ملی و بین‌المللی بسیاری را از آنِ خود کرده است.

- لطفا خودتان را معرفی بفرمایید.
محمد صادقی متولد ۳۰ تیر ۱۳۶۵ در شهرستان گرمه واقع‌در خراسان شمالی و بزرگ‌شده مشهد هستم. تحصیلاتم، کارشناسی‌ارشد سینما از دانشگاه سوره تهران است. از سال ۸۴ وارد دانشگاه تربیت‌معلم شدم و به کسوت معلمی درآمدم و تا الان هم ۱۰ سال سابقه تدریس در آموزش‌و پرورش دارم و به‌موازات آن، فیلم‌سازی را از دوران دانش‌آموزی دنبال می‌کنم.

- جرقه فیلم‌سازی کی زده شد؟
هم‌زمان‌با دوران دبیرستان و تب کنکور، در‌کنار درس‌خواندن در رشته تجربی، فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ای هم انجام می‌دادم. با گذراندن دوره عکاسی، با عکس‌هایم در مسابقات فرهنگی‌هنری دانش‌آموزی استانی و کشوری شرکت می‌کردم و گاهی هم مقام‌هایی می‌آوردم. در آخرین دوره مسابقات عکاسی استان که شرکت کردم وقتی برای گرفتن جایزه‌ام بالا رفتم، یکی از داوران مسابقه رو به من گفت: «عکس‌های شما دارای سوژه اجتماعی قوی و داستانی در پس‌زمینه است؛ دفعه دیگر با فیلم کوتاه شرکت کن.»
همین حرف باعث شد که با یک فیلم‌کوتاه مستند ۱۵ دقیقه‌ای باعنوان «برگی از تاریخ قاین» درباره مسجدی عجیب و قدیمی که گنبد و مناره نداشت، در سال ۸۲ وارد مسابقات دانش‌آموزی شوم و مقام هم بیاورم و این کار را دنبال کنم.

- چرا محیط مدرسه را به‌عنوان سوژه اصلی فیلم‌هایتان برگزیدید؟
بعداز دبیرستان، وارد تربیت‌معلم و سپس برای تدریس وارد روستا‌ها شدم. چون تجارب و رخداد‌های خوبی در این محیط جلوی چشمم اتفاق می‌افتاد و می‌توانستم سوژه‌های جالبی از بین دانش‌آموزان کشف کنم، به‌صورت جدی فیلم‌سازی را در همین زمینه دنبال کردم.

اولین تجربه‌ام دراین زمینه در سال دوم خدمتم در یکی از روستا‌های دورافتاده که آنجا بیتوته کرده بودم، در نزدیکی ایستگاه راه‌آهن، یک فیلم هشت‌دقیقه‌ای به‌نام «دوربین، مدرسه و چند روایت معتبر از کلاس سوم ب» را شکل داد که به همه جشنواره‌های ایران راه یافت و حتی موفق‌به اخذ جوایز جهانی به‌ویژه در تورنتوی کانادا و پخش از شبکه‌های سراسری چهار سیما و نمایش شد؛ این موضوع باعث شد که به‌شکل خیلی حرفه‌ای‌تر، این حیطه را دنبال کنم. تا الان، پنج فیلم کوتاه حرفه‌ای و دو تله‌فیلم بلند تلویزیونی ساخته‌ام و آثارم به بیش‌از ۸۵‌جشنواره ملی و بین‌المللی راه‌یافته و در آن‌ها اکران شده است و حدود ۱۱‌تندیس بهترین فیلم هم دریافت کرده‌ام.

- به نظر خودتان، بهترین فیلمی که ساخته‌اید، کدام است؟
هر فیلمی، خوبی‌های خود را دارد، اما به‌موازات زمان که جلو می‌روم، نظرم عوض می‌شود و فکر می‌کنم می‌توانستم بهتر عمل کنم. تابستان امسال، آخرین فیلمم را باعنوان «پیژامه راه‌راه پدر را باد برد» ساختم که به‌نظرم تا الان بهترین کارم بوده است. کار‌های پس‌از تولید این اثر تمام شده و به سی‌وسومین جشنواره فیلم کوتاه تهران راه پیدا کرده و اولین اکرانش هم ۱۸ آبان در پردیس چهارسوی تهران است.

- مؤلفه اصلی که در فیلم‌هایتان به‌چشم می‌خورد، چیست؟
هرکسی کار‌های مرا دنبال کرده، یکی از مولفه‌هایی که در آثارم تشخیص می‌دهد، مفهوم یا مضمونی به‌نام «کمدی سیاه» است. همچنین از‌آنجا‌که در مدرسه با کودکان و دانش‌آموزان سروکار داشته‌ام، طبعا تجربه زیستی با این قشر بر من تاثیر گذاشته و بیشتر به مسائل کودکان و نوجوانان در فیلم‌هایم پرداخته‌ام که در مدرسه رخ می‌دهد.

آنچه در دوران خدمتم فهمیدم، این بود که کودک به‌خصوص در دوران ابتدایی، به‌دلیل اینکه هنوز ناملایمات زندگی بر او تاثیر نگذاشته است، صداقت و صراحت خاصی دارد که در برخورد با محیط و ما بزرگ‌سالان، یک کمدی سیاه ایجاد می‌کند.

من همین مولفه را گرفتم به‌صورت مضمونی به حیطه فرم فیلم وارد کردم و فیلم‌هایی ساختم که هم برای کودک و هم درباره اوست و کودکان و بزرگ‌سالان هر دو از دیدن آن‌ها لذت می‌برند. معمولا فیلم‌ها در زمان اکران تا قهقهه تماشاگران هم پیش رفته، اما در پایان، لبخندی غمگین هم بر صورتشان نشانده است.

- بیشتر از چه نوع بازیگرانی بهره می‌برید؟
البته در ساخت تله‌فیلم به‌فراخور، باید از بازیگران باسابقه یا چهره هم استفاده کرد، اما در فیلم‌های کوتاهم تاجایی‌که بتوانم از بازیگرانی که خودم کشف می‌کنم، بهره می‌برم؛ همان‌طورکه بازیگری به‌نام «سیدعباس حسینی» را کشف کردم که دانش‌آموزی از روستای اسماعیل‌آباد بولوار توس بود؛ در سه تا از فیلم‌های خودم و یک تله‌فیلم بازی کرد و الان هم پیشنهاد‌های خوبی از جا‌های مختلف دارد.

- آیا خودتان هم در فیلم‌هایتان بازی کرده‌اید؟
ازآنجا‌که فیلم‌سازی، کار مشکلی است و هنگام ساخت آن باید همه حواس فرد به شرایط و عوامل باشد،   بازیگری را تجربه نکرده‌ام و دوست هم ندارم تجربه کنم. البته از اطرافیانم بازی گرفته‌ام.

- دلیل اینکه فیلم‌هایتان تا این اندازه در جشنواره‌ها موفق شده، چیست؟
پارسال که فیلم «گچ» من در جشنواره فیلم کوتاه تهران اکران شد و سالن پر از جمعیت و صدای خنده تماشاگران بود، در نقد و بررسی فیلم، یکی از منتقدان گفت: «در بین این همه فیلم غمگین و سیاه، فیلم گچ غنیمتی بود که خنده‌ای برلب ما آورد.»
جدیدا سینمای کوتاه ما تحت‌تاثیر سینمای آپارتمانی یا سینمای خاصی که در جشنواره‌ها موفق بوده است عمل می‌کند، ولی من معمولا خلاف این جهت حرکت می‌کنم و دقیقا به دنیای درون و بیرون و تجربه خودم اهمیت می‌دهم. به‌طریقی در‌کنار تحصیلات و به‌کار‌بردن آکادمیک زبان سینما، کمی جا برای کشف و شهود باز گذاشته و تا توانسته‌ام فیلم‌ها را با استفاده از آن به‌صورت آگاهانه به‌همراه ناخودآگاه که ترکیبی از هم هستند، با امضا و صدای خودم می‌سازم.

- کدام فیلم‌ساز بیشترین تاثیر را بر کار شما داشته است؟
من قبلا کاملا شهودی فیلم می‌ساختم. وقتی اولین فیلمم را ساختم خیلی‌کم فیلم دیده بودم و صرفا یک نوع تجربه و لذت بود. بعد که کم‌کم فیلم‌ها ساخته شد و بیشتر با زبان سینما آشنا شدم و آثار کارگردانان بزرگ ایران را پیگیری کردم، طبیعتا با مرحوم کیارستمی که از بزرگان سینمای ماست، نقطه اشتراکی البته با سبکی متفاوت حس کردم؛ خیلی از کار‌های کوتاه ایشان درباره مدرسه و در این فضا بوده است.

فیلم‌ساز دیگری که می‌توانم بگویم با سریال معروف «قصه‌های مجید» واقعا روی من خیلی تاثیر گذاشت، کیومرث پوراحمد بود که آثارشان را دنبال می‌کردم. از سینمای ایتالیا و فرانسه هم در فراگیری زبان سینما تاثیر زیادی پذیرفته‌ام.

- تاکنون چند فیلم ساخته‌اید؟
من چند فیلم نیمه‌حرفه‌ای ساختم، اما در بُعد حرفه‌ای. فیلم‌های کوتاه «دوربین، مدرسه و چند روایت معتبر از کلاس سوم ب»، «کلاس، منهای وقتی که هستی»، «ساعت تو هنوز ۱۱ نشده»، «گچ» و «پیژامه راه‌راه پدر را باد برد» و دو فیلم دیگر تلویزیونی هم باعنوان «ساده‌دل» و «گنج سرد» آثار من تاکنون بوده‌اند.

تقریبا همه فیلم‌هایی که ساخته‌ام در مشهد و روستا‌های اطراف آن بوده است؛ چون علاقه خاصی به شهر خودم دارم و اینجا با شناختی که از لوکیشن‌ها و شرایط فرهنگی و اجتماعی آن دارم و  باوجود دوستان و آشنایانم، کار‌کردن برایم از تهران خیلی راحت‌تر است. فکر می‌کنم کسانی که فیلم می‌سازند، اگر بر تهران تمرکز نکنند، در شهر خود می‌توانند راحت‌تر و با هزینه‌های خیلی کمتری کار کنند، اما به‌علت نبود حمایت در استان‌ها و شهرستان‌ها، تصور این است که نبض سینما در تهران می‌زند؛ این تفکر، مهاجرت فیلم‌سازان خوب و مستعد از شهر‌های خودشان به تهران و تجمع آن‌ها در پایتخت را در پی داشته است.

 

به ما می‌گویند دلی‌ساز

 

- از ساخت فیلم کوتاه چه هدفی را دنبال می‌کنید؟
برخی می‌گویند فیلم‌کوتاه، پلی به سوی سینمای بلند است و عده‌ای هم معتقدند کاملا مستقل است. من هم قائل به این نظریه هستم که سینمای کوتاه مستقل است. فیلم کوتاه به خودی خود نه‌تن‌ها سختی‌هایش کمتر از سینمایی بلند نیست که حتی برای فیلم‌ساز سخت‌تر است؛ چون بسیاری از مراحل ساخت فیلم به‌عهده خودش است و واقعا در این راه پخته می‌شود. مشکلی که در کشور ما وجود دارد، این است که سینمای کوتاه ما مجرایی برای ارائه و عرضه و بازخورد اقتصادی ندارد و به دلیل اینکه این ساختار درست نیست، معمولا از آن به‌عنوان پل استفاده می‌شود؛ من هم طبیعتا به‌سمت سینمایی اولم در حرکتم و دوست دارم که پس‌از طی این تجارب، وقتی به مرحله‌ای رسیدم که توانایی ساخت سینمایی بلند را پیدا کردم، این کار را هم انجام دهم.  

- آیا در این راه از شما حمایت مالی هم می‌شود؟
از‌آنجا‌که در روال یادگیری‌ام در سال‌۹۰ به انجمن سینمای جوان مراجعه کردم و دوره یک‌ساله فیلم‌سازی را دیدم، در سینمای جوان دفتر مشهد هم حمایت شدم. آخرین کارهایم را با شبکه ۵ تهران، دو فیلم تلویزیونی ساختم که تهیه‌کننده آن‌ها بودند، اما دو کار هم، دلی و با هزینه خودم ساختم. اوایل هم که شروع کردم و وارد این حیطه شدم و باعث شد که پا بگیرم و دیده شوم و تهیه‌کننده‌ای به سمتم بیاید، همان کار‌هایی بود که با هزینه شخصی از جیب خودم ساخته بودم.

- فیلم‌نامه‌هایتان را خودتان می‌نویسید؟
به‌غیر از یک تله‌فیلم که از مرحله سیناپس با نویسنده در تهران با هم وارد کار شدیم، تقریبا اکثر فیلم‌نامه‌هایم را خودم نوشتم، چون قائل به این هستم که فیلم‌ساز، یک مولف است و دوربین، قلم اوست و تفکر و جهان‌بینی‌اش را از این‌طریق الهام می‌دهد.

به همین دلیل، قبل‌از هرچیز آموزش فیلم‌نامه‌نویسی را دنبال و ادبیات ایران و جهان به‌خصوص ادبیات روسیه، اروپا و مطالعه کتاب‌های روز را پیگیری کردم که نقش بسیار مهمی در این راه دارد. حتی ممکن است فیلم‌نامه بنویسم، اما فیلم نسازم، اما فیلم‌نامه‌نویسی را هیچ‌وقت رها نمی‌کنم.

- کار جدیدی هم در دست تولید دارید؟
بعد‌از اینکه آخرین فیلم کوتاهم را ساختم، به این موضوع فکر کردم کمی از فضای کودک و نوجوان و مدرسه و مفاهیم جزئی آن فاصله بگیرم و به مفاهیم انسانی و عام‌تر بپردازم. فیلم‌نامه‌ای که الان درگیرش هستم و آن را تا زمستان یا بهار سال آینده کلید می‌زنم، درباره مفهوم عام مرگ و زندگی و نقش امید، در ساختار مدرن متاثر از سینمای استاد عباس کیارستمی است.

- به نظر شما هدف از ساخت فیلم کوتاه صرفا دیده‌شدن در جشنواره‌هاست؟‌
نمی‌توان گفت که فقط برای جشنواره‌ها می‌سازند، ولی برای دیده‌شدن، جز این چاره‌ای نیست. جشنواره‌ها به خودیِ خود، ملاک و معیار نیستند، اما باعث می‌شوند فیلم‌های خوب دور هم جمع و دیده شوند؛ به همین دلیل به سینمای کوتاه، سینمای دلی می‌گویند. اما درکل جشنواره‌ها باعث می‌شوند فرهنگ فیلم‌سازی غنی شود که اتفاق خوبی است.

- آیا تاثیرگذاری فیلم‌کوتاه بر مخاطب را بیش‌از فیلم بلند می‌دانید؟
معمولا در دنیا، فیلم‌های بین یک تا ۱۵ دقیقه و در ایران تا ۳۰ دقیقه را فیلم‌های کوتاه حرفه‌ای می‌دانند. فیلم کوتاه و بلند، هرکدام تاثیرگذاری خود را دارند. شاخصه‌ای که در فیلم بلند و به‌طورکلی در صنعت سینما هست، این است که به‌جز اهداف دیگر، اولین هدفش ایجاد سرگرمی است، درحالی‌که فیلم‌کوتاه اصلا برای ایجاد سرگرمی ساخته نمی‌شود، بلکه به‌نظر من با زبان ایجاز و استعاره، تلنگری در مخاطب ایجاد می‌کند که در لحظه تاثیرش را می‌گذارد. از سوی دیگر برای دیدن فیلم بلند، مخاطب حتما باید پای تلویزیون یا پرده سینما بنشیند، اما فیلم‌کوتاه را خیلی راحت می‌توان با گوشی موبایل، لب‌تاپ یا هر وسیله دیگری دید و وقت مخاطب را هم نگرفت و همان تلنگر را هم زد.

- ساختن فیلم کوتاه را در ورود حرفه‌ای به سینمای بلند چقدر موثر می‌دانید؟
از خوبی‌های فیلم‌کوتاه، این است که به‌واسطه سختی کارش، فیلم‌ساز را آبدیده و در همه زمینه‌ها صاحب تجربه می‌کند؛ در فیلم‌کوتاه یک‌جا خودت باید صدا بگیری پس با مفهوم صدا در سینما آشنا می‌شوی، یک‌زمان باید تدوین کنی، جای دیگری باید تصویر بگیری و با مفهوم تصویربرداری و دوربین آشنا می‌شوی؛ حتی در موقعیتی باید به‌جای بازیگر بازی کنی یا اینکه فیلم‌نامه را خودت می‌نویسی که همه این‌ها را می‌توان یک مشق درنظر گرفت؛ به‌ویژه در حیطه کارگردانی، با‌توجه‌به‌اینکه هزینه‌ها، نیرو و عوامل کمتر هستند، به‌راحتی می‌توان تمرین کرد. یکی از شرایط سازمان سینمایی برای مجوز کارگردانی اولین فیلم هم این است که متقاضی، سه فیلم‌کوتاه حرفه‌ای ساخته باشد.

- بدون تحصیلات آکادمیک مرتبط هم می‌توان فیلم‌ساز شد؟
در این زمینه تا زمانی‌که وارد عمل نشویم، به‌جایی نمی‌رسیم. من بعد‌از اینکه چند فیلم کوتاه نیمه‌حرفه‌ای و حرفه‌ای ساختم و چند دوره آموزشی هم دیدم، به این نتیجه رسیدم که بیشتر نیاز دارم بدانم یا فکر می‌کردم که باید حتما گذرم به تهران بیفتد؛ بنابراین برای دوره ارشد سینما به دانشگاه سوره تهران رفتم.

اما آنجا با دید جدیدی مواجه شدم؛ دیدم که در هنر سینما دو شاخه وجود دارد، یکی مطالعات نظری سینما که بیشتر در دانشگاه‌ها اتفاق می‌افتد و یکی هم خود هنر سینما یا فن فیلم‌سازی که کلا در پشت صحنه و میدان سینماست و این دو از هم جدا هستند. من با این دید رفته بودم که واحد‌های پیشرفته ارشد سینما را با توان فنی‌ام تلفیق کنم، اما دیدم حتی دانشجویی بود که دیپلم، لیسانس و ارشد سینما خوانده، ولی هنوز یک فیلم کوتاه نساخته بود و می‌گفت کار سختی است!

اما من مسیر برعکسش را طی کرده بودم، فیلم ساخته و کار کرده، اما در مطالعات نظری کمتر ورود پیدا کرده بودم. آنجا با این واقعیت تلخ روبه‌رو شدم که به‌طورکلی مطالعات نظری سینما که مربوط به علوم‌انسانی است، از حیطه فن فیلم‌سازی و هنر سینما جداست. در تهران هم همین‌طور بود؛ یعنی بچه‌هایی که مشغول تحصیل بودند، از محیط فیلم‌سازی دور بودند و کسانی هم که پشت صحنه حرفه‌ای سینما بودند، نسبت به آن‌ها فاصله داشتند. با دانستن این واقعیت دیدم که من متعلق به این سو هستم و باید فیلم بسازم. مدتی در تهران پشت صحنه چند فیلم سینمایی رفتم و آموزش دیدم تا اینجا بتوانم ادامه دهم و فیلم‌نامه بلندم را بنویسم.

- و... سخن آخر؟
من حداقل پنج‌سال است که در عرصه فیلم‌کوتاه به‌صورت حرفه‌ای فعال هستم و در برخی جشنواره‌ها، تنها نماینده از مشهد بوده‌ام. آثارم به بیش‌از صد‌جشنواره داخلی و خارجی راه‌یافته که اتفاق مثبتی برای شهرمان بوده است، اما به‌غیراز انجمن سینمای جوان، کمتر جایی در این شهر دیده‌ام که خبری و سراغی از ما بگیرند. مشهد، ظرفیت‌های خیلی خوبی دارد. تنها تقاضایم این است که با ما، همکاری و فیلم‌هایمان اکران، دیده و حمایت شود و به‌خاطر این حرکت روزنامه شهرآرا بسیار سپاسگزارم.  

* این گزارش چهارشنبه، ۱۹ آبان ۹۵ در شماره ۲۱۹ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44