خدیجه عزیزی سالها با معلولیت جسمی زندگی کرده و اوقات فراغتش با ورزش پُر شده است آنهم نه آماتور بلکه حرفهای. او همیشه در سطوح بالای قهرمانی کشور حضور داشته است یا در رتبه نخست ایستاده یا دوم.
مدتی بعد برای تیم مدرسه انتخاب شدم و در مسابقاتی که در ناحیه برگزار شد مقام اول را به دست آوردیم و از آنجا به تیم ناحیه راه پیدا کردم، تا اینکه یک روز قیاسی، از تیم فرشمشهد بازی مرا دیدند و برای این تیم انتخاب شدم.
نگار قربانی قهرمان رشته کاراته و از امیدهای محله گاز است. یکی از آرزوهای این دارنده کمربند قهوهای این است که مدرک مربیگریاش را بگیرد و برای کودکان و نوجوانان ساکن فرخد، کلاس هنرهای رزمی برگزار کند.
کلانتر سالها کشتیگیر اول محله سیسآباد بوده. از همان روزها که گودهای کشتی در هر محله دایر بود، با رقبایش سرشاخ میشد و بیشتر وقتها هم اول از گود بیرون میآمد. میگوید اندازه یک گله بره و قوچ، جایزه آن پهلوانیها بود.
مهدی بهاری، نوجوان دهساله محله کلاهدوز، از یک سال پیش کاراته را شروع کرده است. او با وجود کمربند آبی، در مسابقات استانی سبک کیوکوشین کاراته توانست مدال طلا را در رده سنی نونهالان کسب کند.
حسین توانا پساز سیزدهسال حضور پررنگ، خرداد امسال از داوری حرفهای فوتسال خداحافظی کرد. او برای رفتن، دلایل خود را داشت؛ «همه داوریهای لیگ برتر را تجربه کرده بودم. میخواستم در زمان اوج خداحافظی کنم و برای داوران جوان فضا را باز کنم.»
وحیدی میگوید: فردوسی همسایه ماست و او را دوست دارم و شعرهایش را خواندهام. به مولانا هم بسیار علاقه دارم و در نشستهای شعر حاضر میشوم. من در این سفر تلاش میکنم بخشی از ظرفیتهای این اشعار و فضای فرهنگی مرتبط را منتقل کنم.