عید غدیر

عید غدیر از چه سالی در مشهد جشن گرفته شد؟
در سال ۳۵۲ قمری، برای نخستین‌بار عید غدیر عمومی جشن گرفته شد اما تسلط سامانیان و غزنویان و سلجوقیان که با دستگاه خلافت عباسی ارتباطات گسترده سیاسی داشتند، باعث شد که برگزاری عید غدیر به‌صورت عمومی امکان نداشته باشد.
«سید بودن» به روایت خاندان سجادی‌زاده‌
سادات کوچه گلریز۱۱ در محله شهیدآوینی حرمت تبارشان را ویژه‌ نگه می‌دارند. آنها خیلی از کار‌ها را نمی‌کنند، چون در چشم بسیاری از مردم الگو هستند.؛ بیشتر آنها از خاندان سادات سجادی‌زاده هستند.
عیددیدنی غدیر بر مزار سید شهید
سید‌عبدالرحیم و عادله، پدر و مادر شهید سید‌مهدی نعمتی هر سال در روز عید غدیر سر صبح بر سر مزارش در بهشت‌رضا (ع) حاضر می‌شوند و مزارش را گل‌باران می‌کنند.
چهاربرج، محله‌ای با صد خواهر و برادر!
خواهر، برادر، پسرعمو و دخترعمو ازجمله عناوینی است که اکثر اهالی محله چهاربرج هنگام صدازدن یکدیگر به کار می‌برند. شاید اگر برای اولین‌بار در محله چهاربرج قدم بگذارید، از دیدن این همه فامیل یک‌جا تعجب کنید.
گذری بر هشت گذر تشرف به حرم مطهر امام هشتم(ع)
عیدغدیر امسال طرح احیا و مرمت هشت گذر تشرف به حرم رضوی هم قوت گرفت؛ طرحی که قرار است با اجرای مبلمان شهری، فضای سبز، نورپردازی و ایجاد برخی امکانات موردنیاز زائران پیاده در قالب پروژه‌ سه‌ساله، جداره های شهری را سامان دهد.بر این اساس از میان شانزده کوچه تاریخی و هویت‌دار، در گام نخست هشت گذر تشرف ازجمله گذرهای «نوغان»، «مخابرات»، «آستانه‌پرست»، «حمام باغ و حوض امیر»، «شهیدسالاری مقدم»، «حاج‌نوروز»، «محمدیه» و «عیدگاه» مشخص شدند و برای شروع کار، با مداخله حداقلی و فضاآرایی، آسان‌سازی امکان تشرف زائران به سوی بارگاه حضرت رضا(ع) فراهم شد.
سفره ماندگار «آقا‌بزرگ»و «شاه‌باجی‌خانم»
سید محمد نوربخش نوه صدیقه خانم، دختر سوم آقا بزرگ است. می‌گوید: پدربزرگ خوش‌چهره بود و با اینکه سنش زیاد نبود اما محاسنش سفید شده بود. صورت مهربان و اخلاق خیلی خوبی داشت. بسیار معتقد و مؤمن بود. دو پسر و هشت دختر داشت و برای همین نوه و نبیره زیاد دارد. بعد از فوت مادربزرگم فاطمه امیدوار که به «شاه باجی خانم» معروف است دخترها به نوبت پیش پدر می‌رفتند تا از او مراقبت کنند. ما چشم می‌کشیدیم کی نوبت مادر ما می‌شود تا پیش پدربزرگ باشیم و به ما خوش بگذرد. رفتار پدربزرگ برای آقای نوربخش درس زندگی بوده و از ایمان و صداقت تا مردم داری را از او الگو گرفته است.
غواص 15 ساله‌ای که با عشق به جبهه رفت و در «مجنون» شهید شد
مادر شهید ضابطی از عیدغدیرهایی که خانه پدرهمسرش کلی برو بیا داشت؛ از همان سال اولی که عروس ضابطی‌ها شدم، روز عیدغدیر از 9صبح تا 11شب منزلشان پر از میهمان بود. من و سه جاری دیگرم و خواهرهای همسرم از صبح تا شب سر پا بودیم. پدرشوهرم سینی بزرگی را روی کرسی می‌گذاشت و آن را پر از دوزاری می‌کرد. آن‌قدر میهمان داشتند که وقتی شب می‌شد، ظرف عیدی خالی شده بود. من سر از پا نمی‌شناختم؛ از ته دل خوشحال بودم که به یکی از فرزندان نسل حضرت فاطمه(س) خدمت می‌کنم.