کارگر

ماجرای حسن آقا پاکبان چهاربرجی و کیف پول میلیاردی
یکی از پاکبانان زحمتکش شهرداری منطقه12 حسن یعقوبی رسولی گلاری است، او سه فرزند معلول دارد، خانه‌اش نیمه‌ساز است و کلی خرج و مخارج گوناگون دارد اما دم برنمی‌آورد و صبح تا شب کوچه و پس کوچه‌های بولوار شاهنامه را نظافت می‌کند. حسن آقا تا کنون دوبار کیف پول پیدا کرده‌است، اما هردوبار چشمش را به روی مشکلات می‌بندد و کیف‌ها را به صاحبش برمی‌گرداند حتی اگر درون کیف سه میلیارد تومان پول باشد و صاحب کیف درقبال این پاک‌دستی به او 50هزار تومان مژدگانی بدهد!
نشان استادشاگردی بر گردن نوجوان محله سیدی
سید محمدجواد فانی در 18سالگی نشان استادشاگردی‌اش را از بسیج محله سیدی (پایگاه بسیج کمیل، مسجد بیت المهدی(عج))‌ گرفته است. با این نوجوان موفق محله سیدی همراه شدیم تا در ادامه از کارش بیشتر برایمان ‌بگوید. سید جواد از 8سالگی به کارگاه کفاشی آمده است. هدف او در ابتدا فقط گذراندن تعطیلات تابستان بوده اما کم‌کم برایش این‌کار جدی شده است. او اکنون در سن 18سالگی می‌گوید که می‌خواهد در آینده به عنوان شغل دومش کفاشی را ادامه بدهد: آن روزها برای اینکه در کنار پسردایی‌هایم باشم به کارگاه کفاشی آمدم. آن‌ها چند سال از من بزرگ‌تر هستند و با هم رفاقت خوبی داریم.
پاکبانِ نویسنده با جارویش کوچه‌ها و با قلمش ذهن‌ها را جلا می‌دهد
صحبت های محسن رحیم دل، پاکبان بوستان بهشت، پر از بوی کلمه است؛ از تعداد تألیفاتش می گوید و از کتاب هایی که به دیگران هدیه داده است، از عشق و علاقه وافری که به ادبیات و نویسندگی دارد و از حوصله ای که بین کار پاکبانی برای نوشتن به خرج می دهد. او مرد آرامی است و وقتی کنارش می نشینیم، قصه گو هم می شود. شاید خیلی از شهروندان محسن رحیم دل را نشناسند. پاکبان میان سالی که با جارویش بر تن خشک شده برگ های زرد می کشد و از گیاهان بادقت خاصی مراقبت می کند، یک داستان نویس است.
کارگر سبزانگشت
«حال‌خوب‌کن زمین هستم.» این حرف را حسن سالاری، کارگر فضای سبز شهرداری و فعال در بوستان نرگس محله عباس‌آباد می‌زند و می‌گوید: بیشتر مردم به من می‌گویند کارگر فضای سبز، اما خودم به خودم می‌گویم حال‌خوب‌کن زمین، چون کارم کاشت نهال، چمن، گل و نگهداری از آن‌هاست و افتخارم همین کارگر ی است که خاک را سبز می‌کند.
فصل خزان آهنگری
صدای فرزکاری و برش آهن در فضا پیچیده است و توجه من را به خودش جلب می‌کند. مسیر خودم را به سمت صدا کج می‌کنم، تعدادی کارگاه در و پنجره‌سازی را می‌بینم که برخی از آن‌ها مشغول به کار هستند. براده‌های گداخته آن در هوا پرت می‌شود و تصویری زیبا به چشم می‌آید. از کارشان که می‌پرسم متوجه می‌شوم سابقه تولید در و پنجره در محله کوی کارگر ان به حدود 70سال قبل باز می‌گردد. 
ماجرای شیرین آقا رمضان
بیش از 50سال قبل زمانی که رمضان امیدی نوجوانی 10ساله بوده، پا به دنیای سخت و شیرین قنادی گذاشت. بعد از 22سال شاگردی در قنادی دقت طلاب و کسب تجربه‌های متفاوت دیگر، خودش قنادی‌اش را در محله مهرآباد راه‌اندازی کرد. حالا بیش از 20سال است که شیرینی‌فروشی آقا رمضان که آن را با هزاران امید پایه‌گذاری کرد، در این محله جا خوش کرده و کام مردم محله را شیرین کرده است.
کار برای چشم انتظاران
ماه‌ها از آغاز به کار ایستگاه کارگر ان ساختمانی در خیابان صبا می‌گذرد. مکانی که برای راحتی حدود 30 کارگر ساختمانی احداث شد که از صبح زود به تقاطع خیابان خلج و صبا می‌آمدند. این افراد در سرما و گرما، زیر بارش برف و باران یا تابش نور خورشید به امید پیدا کردن شغل و کسب روزی حلال، چشم به راه توقف خودروهای درحال عبور می‌ایستادند. حال کارگر ان با احداث ایستگاه و اجرای طرح استفاده از آن‌ها برای پروژه‌های شهرداری می‌گویند و بیان می‌کنند مشکلاتشان در کنار خیابان کمتر شده و روزهایی که با دست پر به خانه می‌روند از گذشته بیشتر شده است.