کد خبر: ۸۲۷۴
۲۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
این پدر و پسر پمپ خودکفایی‌اند

این پدر و پسر پمپ خودکفایی‌اند

مهندس علی و پدرش محمدجواد رحیمیان ۶۰ سال دانش و تجربه را درهم آمیخته‌اند. ارتقا و توسعه سطح دانش و ساخت ماشین‌های دوار صنعتی برپایه فناوری روز، هدف مجموعه‌ آن‌هاست.

هر قدر هم که بگوییم میراث‌دار پدرش است و نام او علاوه‌بر سجلش درکنار اعتبار کارش هم ثبت شده است، بیراه نگفته‌ایم. از انتقاد نمی‌ترسد و جایش که باشد، آن را می‌پذیرد، حتی اگر به نفع خوش‌نامی شرکتی نباشد که ۶۰ دهه است سالم و قبراق روی پا ایستاده است. سعی می‌کند سابقه کاری‌اش را همان‌طور که هست، بی‌طمطراق برایمان بازگو کند.

مهندس علی رحیمیان بیش از آنکه به‌عنوان برگزیده نشان ملی استقلال برای گفتگوی این شماره، مدنظرمان باشد، به‌عنوان مدیر شرکتی مطرح است که این روز‌ها از بین فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی دانشگاه، کلی نیرو برای شرکتشان جذب می‌کند که قبل از ۶۰ سال سابقه، شرکتی مهندسی‌بازرگانی است که هدف آن، تامین و نگهداری تجهیزات صنایع مختلف کشور ازجمله صنایع نفت، گاز و پتروشیمی است.

ارتقا و توسعه سطح دانش و ساخت ماشین‌های دوار صنعتی (پمپ‌ها، الکتروموتور‌ها و گیربکس‌های صنعتی) برپایه فناوری روز، هدف مجموعه‌ای است که تلاش می‌کند با نزدیک کردن صنعت و دانشگاه، این شرکت را به یکی از مراکز مطمئن صنایع برای طراحی و تامین تجهیزات خود تبدیل کند.

شناساندن مشکلات صنعت به دانشگاه و تجاری کردن دانش موجود در کشور برای خودکفایی و بومی‌سازی دانش روز دنیا در حوزه تجهیزات دوار، گزینه‌های دیگری است که این مجموعه را معتبر و دارای اهمیت کرده است. مهندس علی رحیمیان، آدم خوش‌مشربی است؛ متولد ۱۳۴۱ و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی مکانیک؛ فرزند اول محمدجواد رحیمیان که همان حرفه پدری را درپیش گرفته است.

هدفش از همان اول کار، ارتقای تجارت بوده. شاید به این دلیل که از نوجوانی همراه پدر بوده و پیچ‌وخم کار را از او یاد گرفته است. هرچند بین او و پدرش به‌عنوان دو آدم از دو نسل متفاوت، اختلاف‌نظر و عقیده وجود داشته است، هنوز که هنوز است، کنار هم پای یک کار ایستاده‌اند.

 

ارتباط با مراکز پژوهشی و دانشگاهی

باید اعتراف کرد که مصاحبه با پدر و فرزندی که بیشترین سال‌های زندگی‌شان را همراه و همگام بوده‌اند و با وجود اختلاف در سلیقه، کنار هم مانده و بخشی از تولید شهرمان را دست گرفته‌اند، لذت‌بخش و دلنشین است. مهندس رحیمیان همان ابتدا از پیچیدگی‌های کار تولید می‌گوید؛ از داشتن مهارت همراه با دانش و بینش و کارآفرینی که ظرفیت ویژه‌ای است.

می‌گوید: در حوزه صنایع، تجهیزات به دو دسته تقسیم می‌شود؛ ثابت و دوار و بعد توضیح می‌دهد: حرفه اصلی ما مربوط به پخش پمپ و ماشین‌های دوار است، درحالی‌که ماشین‌های الکتریکی و گیربکس‌های کاهنده و افزاینده، گروه دیگری از محصولات ماشین‌های دوار است.

اما بخش اصلی کار ما، تمرکز روی تلمبه‌ها برای انتقال سیالات است که در صنعت آب، نفت و پتروشیمی، صنایع معدنی و فولاد و ده‌ها صنعت دیگر نظیر صنایع غذایی، دارویی و شیمیایی و... کاربرد دارد و شاید به پشتوانه همین تلاش و پشتکار است که نشان ملی استقلال را به نام خود کرده است.

حالا دو نسل را کنار هم داریم؛ پدر و پسر. محمدجواد رحیمیان، پسرش را در حرف زدن همراهی می‌کند

حالا دو نسل را کنار هم داریم؛ پدر و پسر. محمدجواد رحیمیان، پسرش را در حرف زدن همراهی می‌کند. او با وجود کهولت و سالمندی، علاقه عجیبی به ادبیات و متون ادبی سرزمینمان دارد و شب‌های کهنسالی‌اش را پای این حس و علاقه شیرین سرمی‌کند.

می‌گوید: پدرم میرزاعبدالله، تاجر بود و مانوس با قرآن. کودکی من همراه با رحل قرآن گذشت و با صوت مهربانِ مردی که علاوه‌بر قرائت، آن را برای ما ترجمه می‌کرد و می‌خواست که قرآن را با ترجمه‌اش به خاطر بسپاریم.

در دوران نوجوانی با تجارت آشنا شدم و تحصیلات را تا مقطع متوسطه در دبیرستان شاه‌رضا پیش بردم. رشته تحصیلی‌ام در دبیرستان، ریاضی بود، اما به‌دلیل علاقه، عربی و قرآن را هم ادامه دادم.

ناگفته نماند که به صنعت هم علاقه عجیبی داشتم و هم‌زمان با تحصیل، در یکی از شرکت‌های تجاری آن زمان مشغول‌به‌کار شدم.

حقوقی که می‌دادند، بسیار مختصر بود. بعد از مدتی به علت شرایطی که پیش آمد، مجبور به ترک تحصیل شدم، ولی خط خوش و نستعلیقی که داشتم، موجب موفقیتم شد و طولی نکشید که در شرکتی دیگر با حقوق نسبتا خوبی مشغول‌به‌کار شدم.

 

  «پمپ» خودکفایی

 

حمله شوروی به ایران

کمی بعد به فکر مستقل شدن افتادم و ماشین‌های جوجه‌کشی روسی را که کهنه شده بود، از کسی خریدم و پس از اصلاح و  راه‌اندازی، آن‌ها را ظرف مدت کوتاهی به فروش رساندم و سرمایه نسبتا خوبی فراهم کردم.

بعد هم رفتم دنبال کار‌های سنگین؛ کار با ماشین‌آلات و خرید سموم ضد آفات کشاورزی و خداراشکر در آن برهه از زمان، موفقیت‌های روزافزونی به‌دست آوردم.

او از سفر‌های مختلفی که رفته است، خاطرات زیادی دارد؛ به‌ویژه سفری که برای خرید تراکتور به شوروی رفته بود؛ «در این سفر بیش از ۵۰ دستگاه تراکتور خریدم و قصد آوردن آن‌ها را به ایران داشتم که اتفاق عجیبی افتاد.

یک‌دفعه به من خبر رسید که آن‌ها را به شوروی برگردانم؛ چراکه شایعه شده بود شوروی به ایران حمله کرده است و همه این شایعه‌ها به‌خاطر حرکت پشت‌سر هم تراکتور‌ها به سمت مرز ایران بود.»

تلفیق تجربه با دانش

حالا نوبت علی رحیمیان است که از اوضاع شرکت و کارشان بگوید. اعتقاد و باور‌های پسر کمی متفاوت  از پدر است.

می‌گوید از همان دوران کودکی و نوجوانی همراه پدر در این کار بوده است تا اینکه پدر توانایی‌های پسرش را باور کرده و کار را به او می‌سپارد.

علی رحیمیان با همه احترامی که برای تجربه پدر قائل است، می‌گوید: درکنار تجربه، هرحرکتی باید همراه با کار و دانش باشد تا بتواند به نتایج پایدار منجر شود و در درازمدت ایجاد اشتغال کند.

او از خوش‌نامی‌ای تعریف می‌کند که حاصل صداقت و تلاش سال‌های عمر پدر است و بزرگ‌ترین ویژگی خود را افزودن بر این اعتبار می‌داند، اما در کنار آن، اعتقاد دارد که باید به توسعه و تجارت هم فکر کرد و از خطر نهراسید.

می‌گوید: دانش را می‌شود از روی تخته و با مطالعه به‌دست آورد، اما برای به‌دست آوردن بینش و تجربه، سال‌ها زمان لازم است و خوشبختانه من اندوخته‌های ارزشمندی از تجربه داشتم.

 

باید خطرپذیر بود

هنر امروز پسر، متکی به دانش و تکنولوژی فنی است و برای این کارش دلیل دارد؛ «اگر ترکیب بینش و دانش را شرط موفقیت بدانیم، دانش را می‌توان با تلاش و استمرار به‌دست آورد، اما برای به‌دست آوردن بینش، باید سال‌های سال بگذرد.»

مهندس این حرف را دوباره تکرار می‌کند و ادامه می‌دهد: امیدوارم حرف‌هایم را به حساب شعار نگذارید. او می‌گوید: پدر من بنیانگذار یک شرکت قوی و خوش‌نام است که حالا حرف برای گفتن زیاد دارد. مردی که به‌صورت فنی، آموزش‌هایی دیده است و من به همه آن‌ها معتقدم و قبولشان دارم.

اختلاف من و پدرم که دو نسل متفاوت را شامل می‌شویم، پذیرش خطر است. نسل گذشته، خطرپذیری کمتری دارد، اما من معتقدم که برای پیشرفت، خطر کردن الزامی است.

علی رحیمیان شرط دیگر موفقیت خانوادگی و روابط پدر و فرزندی را بودن در کنار هم و تداوم کار می‌داند و می‌گوید: چند نسل که در یک کار کنار هم باشند و آن را ادامه دهند.

درباره آن کار شناخت عمیق پیدا می‌کنند و کاری که به‌صورت عمقی و پایدار و اصولی دنبال شود، به موفقیت پایدار متناسب با استاندارد‌های جهانی منجر می‌شود و نتایج مطمئن‌تری در حوزه تجارت به‌دست می‌آورد؛ مهم این است که بشود کار‌های متفاوتی کرد، ایده خلق کرد و این ایده‌ها را به‌نحو شایسته و مناسب اجرا کرد.

مهندس تمام تلاشش را می‌کند تا نام این شرکت به نسل‌های آینده هم برسد. او به خوش‌نامی شرکتی فکر می‌کند که میراث پدری بنام و صاحب ذوق است و نشان ملی استقلال را به نام آن‌ها کرده است و باور دارد که هرچه دارد، از دعای نیک پدری است و بس.



* این گزارش سه شنبه ۲۹ تیر ۹۵  در شماره ۲۰۲ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44