کارگر

داستان پاکبانی که دیوارهای شهر را قلم می‌زند
مسعود شیخی‌زاده، کارگر ساکن محله بهمن، کارگر هنرمند و اهل دلی که از کودکی خط مشق می‌کرده است. او که سال 1386 به عنوان پاکبان وارد شهرداری می‌شود، با پشتیبانی و حمایت مدیران شهرداری منطقه3، امروز به هنرمندی تبدیل شده است که نقاشی‌دیواری‌های بسیاری در سطح منطقه دارد. مسعود چند روزی است که رنگ سفید بر تن دیواری می‌زند که شعله‌های آتش وجب‌به‌وجب آن را سیاه کرده بود. او خانه شهروندی کم‌بضاعت و نابینا را نقاشی می‌کند، خانه‌ای که طعمه حریق شده بود. مسعود می‌خواهد با این کار باری از دل صاحب‌خانه بردارد.
ماهم کارگریم، مثل شما که دکترید، مهندس یا کارمندید
داستان زندگی پاک دستانی که چرخ شهرمان با زور بازوی آن ها می چرخد
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
گزارش پیش رو نیم نگاهی دارد به داستان زندگی کارآفرینان مشهدی که برخی از صفر شروع کردند برخی سعی کردند با هرآنچه پیش رویشان قرار دارد طرحی نودراندازند و برخی نیز از شکست‌هایشان درس گرفتند و قدم در راهی نو گذاشتند که از قضا برای آن‌ها همان سرمنزل مقصود بود. برخی نیز همان نقطه ضعفشان را تبدیل به نقطه قوتی برای تولید و کارآفرینی کردند. در حقیقت کارآفرین با راه‌اندازی کارهای بزرگ و کوچک، به اطرافیانش فرصت شاغل بودن و درآمدزایی می‌دهد. با ما همراه شوید تا کارآفرینان موفق مشهدی را بهتر بشناسید.
 بهار، نقطه سرخط
دنیا غافل‌گیرکننده و کوتاه است. یک‌سال تمام شد و قرار است دوباره همه‌چیز متولد و تازه شود. دنیای بهار دوست‌داشتنی‌تر است. اصلا هر چیزی که با بهار بیاید، طراوت دارد و تازه است. این فقط یک روی سکه است و شما نمی‌دانید نیروهای خدمات شهری شهرداری منطقه3 ماه‌ها در تلاش بودند تا شما این فصل را متفاوت و شیرین شروع کنید. تک‌تک خدمتگزارانی که صبح زود کارشان را شروع کردند و تا دیروقت هر روز مشغول بودند تا یک‌دنیا گل را به‌روی تک‌تک شما هدیه کنند. این بهار گوارایتان.
روزگار زنگ زده کارگران
مصطفی کریمی ۲۰سال است که کارگر خدماتی است. سر تمام گذرهای شهر ایستاده و حالا یک سالی می‌شود که به ایست کار می آید. اینجا مشخصاتش را ثبت کرده و کارت کار هم دارد اما وضعیتش بهتر که نشده هیچ بدتر هم شده: خدا خیرشان بدهد. حداقل سقفی را بالای سرمان گذاشته اند که توی سرما و گرما کنار خیابان نایستیم. اما این‌ها دردی را از مشکلاتمان دوا نمی‌کند. با وجود بیکاری، کرامت کارگر حفظ نمی شود.
علی‌اکبر جهان، 140حلقه نوارکاست انقلابی جمع‌آوری کرده است
در یکی از شب‌های بلند سرخس که پیچ رادیو را باز کرده بودم و موج‌هایش را زیرورو می‌کردم، صدای امام را شنیدم. امام‌خمینی(ره) در رادیو «پیک‌ایران» با شور و حرارت از مبارزه با استکبار حرف می‌زد. آ‌ن‌قدر تحت‌تاثیر قرار گرفته بودم که در اولین فرصت به مشهد آمدم و به کوچه مسجد سنگی رفتم. «محمد ثابت‌» نامی در کار نوارکاست بود. به او گفتم هر طور شده برایم نوار سخنرانی امام در مدرسه فیضیه را پیدا کن او هم برایم پیدا کرد. با این نوارِ سخنرانی، به انقلاب علاقه پیدا کردم.
اشتغال‌زایی با دست خالی
حسینی که پیش از این مجری برنامه‌های کودکانه بوده و فرزندان محله سیدی در برنامه‌های مختلفی که در منطقه برگزار شده است، او را به نام عمو می‌شناسند، حالا طرحی نو در انداخته است. او به خیابان سبحان و محله خلج آمده است تا با کمک مردم محله یک کار و کسب محلی راه بیندازد. حسینی تأکید می‌کند که هدف او از اجرای این طرح اشتغال‌زایی و کمک به اقتصاد خانواده‌های ضعیف منطقه است و از سودی که قرار است از این کار کسب کند، می‌خواهد کارش را گسترش بدهد تا تعداد بیشتری شاغل شوند.