تاریخ شفاهی

کوچه شهید حسینی محراب 87، پاتوق تفریحات آبی اهالی منطقه 4
بافت فرسوده و قدیمی در کوچه شهیدحسینی‌محراب87 واقع در محله شهیدقربانی و کوچه‌های مجاور بیش از هر چیزی چشمگیر است. فرعی‌های تنگ و باریک و جوی‌هایی که میانه هرکدام از آن‌ها را گرفته است، نخستین تصویر از کوچه‌ای است که ورودی آن زمین بزرگ خاکی و رهاشده‌ای قرار دارد و به گفته اهالی بیشتر از 15سال به همین شکل مانده است. همه دلخوشی اهالی به استخری است که می‌تواند اوقات فراغتشان را پر کند.
محله قرقی 31شهید دفاع مقدس و 43شهید مدافع حرم به کشور تقدیم کرده است
با شروع جنگ تحمیلی بیش از صد نفر از اهالی قرقی به پیکار با دشمن متجاوز شتافتند و در این راه 26شهید و با حساب نقاط افزوده شده به محله قرقی 31شهید را تقدیم اسلام و انقلاب کردند. اما این همه مسیر پرافتخار شهادت در این محله نیست. بعدها جوانان بسیاری گام در راه این شهدا گذاشتند و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفتند. تعداد این دلاورمردان یکی دوتا نبود. 43نفر دیگر با افتخار و شجاعت، هدفی بزرگ را در زندگی انتخاب کردند و شهید مدافع حرم شدند.
تاریخ گرمایش و سرمایش بارگاه مطهر رضوی چگونه است؟
سوز پاییزی است و باد، اما زیر سقف حرم، دستِ دل، گرم است. عاشق شوق حضور دارد و در این تردیدی نیست ولی وسعت حرم با یک میلیون متر مربع همیشه این سؤال را توی ذهن هر آمده و رونده ای یک بار نشانده است که اینجا در فصل های سرد، خاصه در قدیم که اواخر پاییز و زمستانش، زمین را برف فرش می کرده، در نبود امکانات امروزی چطور گرم می شده است؟
کوچه رانندگان مشهد
کوچه امام رضا(ع)9 معروف به کوچه رانندگان از ضلع شرقی خیابان امام رضا(ع) به محله سرشور متصل و در ادامه به بازار سرشور می‌رسد. وجود مسجدی به نام مسجد رانندگان در این کوچه که ساخت و مدیریت آن برعهده رانندگان کامیون است، دلیل معروف شدن این کوچه به نام رانندگان است.
اولین پیکان مشهد زیر پای اصغر رستم‌زاده
جزو اولین نفراتی بود که به عشق رانندگی و گرفتن فرمان و پیچاندنش به این طرف و آن طرف بعد از گرفتن گواهینامه برای خرید پیکان در مشهد ثبت‌نام کرد. اصغر رستم‌زاده خراسانی، هشتاد‌ساله در ابتدای جوانی تصدیق رانندگی‌اش را می‌گیرد و بعد از چندسال به محض آغاز تولید پیکان به‌عنوان نخستین نفر از مشهد برای گرفتن این خودرو ثبت‌نام می‌کند.
مهمات عملیات والفجر ۸ را در ظلمات رساندیم
«بعد از گذشت ۳۰ سال، بسیاری از خاطرات از ذهن آدم پاک می‌شود، اما بسیاری نیز با پوست و گوشت چنان حس شده‌اند که اگر سالیان سال هم بگذرد، روز‌ها و شب‌ها می‌توانی با این خاطرات زندگی کنی!» این‌ها نخستین حرف‌هایی است که حسین ظریف به زبان می‌آورد. او که از نیرو‌های آتش‌بار ۸۹۷ پدافند هوایی بوده است از روزهای سخت جنگ در کردستان می‌گوید.
روایت‌هایی از قحطی بزرگ خراسان
در زمستان سال ۱۲۵۰ شمسی صد‌ها تن از مردم مشهد در زاغه‌ها، کلبه‌ها و کوچه‌ها جان سپردند. حتی کار به جایی رسید که اجساد مردگان که در سرمای هوا یخ زده بودند.