مراسم آیینی سینیگردانی «عرس القاسم» حدود چهاردهه بیوقفه در شهرک عربها برگزار میشود.
برادر همسرم صدایش زد که بالا را نگاه کند و قابلمهای را بهعنوان عقل عروس بگیرد. همین که برادرم سرش را برگرداند، یک قابلمه پر از خاک و زغال روی سرش ریختند.
این دو آش خراسانی، فسیلهای زندهای هستند که از دوران کهن به ما رسیدهاند و حتما حاوی پیامهای فراوانی از آن روزگاران بسیار ناشناخته هستند.
مهریه عروس در یکی از سندهای قدیمی ازدواج که از عهد قاجار بهجای مانده، پول نقد، طلا، ظروف مسی، فرش قالی، نمد، یک دست رختخواب قلمکار و بیست رأس گوسفند، کنیز، ساختمان، زمین و آب و باغ است.
پسران و دختران نوجوان، چولی قزک را در کوچهها میگردانند تا هرکس که تمنای باران دارد، کاسه آبی بر او بپاشاند.
آنوقتها اینطور نبود که یکشبه مجلس عروسی تمام شود. دو شب پشت سر هم مراسم جشن عقد ما بود؛ یک شب مجلس شادی مردانه بود و فردایش زنانه.
اواسط اردیبهشت وقتی که زمین جانی دوباره میگرفته و پر از عطر گل میشده است، اهالی روستا شروع به بستن تور زیر درختان میکردند. توتخوری رسم دیرینهای بوده است که اهالی اینجا همزمان با رسیدن توت، آن را زنده نگه میداشتند.