علیاکبر چند روز قبل از مراسم عروسی، یک کیسه آرد و یک گوسفند را به عنوان خرج مطبخ برای طبخ غذای عروسی به خانه پدرعروس میبرد و تعریف میکند: میهمانهای ما و میهمانهای آنها جدا از هم بودند. غذای رایج عروسی در آنزمان بیشتر آبگوشت و قیمه بود. بعد از خوردن شام با یک مینیبوس برای بردن عروس به شاندیز رفتیم.یکی از رسوم رایج در مراسم عروسکشان کشتی گرفتن بود. وقتی خانواده داماد برای بردن عروس میرفتند در نزدیکی محل یا خانه عروس چند نفر که از آشنایان عروس بودند، جلو کاروان داماد را میگرفتند و اجازه عبور به آنها نمیدادند، درخواست آنها این بود که برای عبور یا باید پول میدادند یا کشتی میگرفتند.
معمولا همراهان داماد ابتدا کشتیگیری را میفرستادند اگر طرف داماد کشتیگیر طرف عروس را میزد اجازه عبور داده میشد
قدیمها به علت نبود برق و دستگاه صنعتی در افغانستان شیریخ را به مقدار محدود و با دست درست میکردند. شیر را درون ظرفی میریختند و آن را درون ظرفی از یخ میگذاشتند. با دست، شیر را دور ظرف میمالیدند تا خودش را بگیرد. مراکز بهداشت مشهد و بخشهایی که مجوز فعالیت را صادر میکردند گفتند باید از دستگاه استفاده و کاملا بهداشتی کار شود. در نهایت، روش درست کردن با دستگاه تطبیق و درجه سرمای مطلوب پیدا شد.
آنطور که قدیمیها میگویند، در گذشته این مکان برای دفن کودکان استفاده میشده است و دیگر اموات در کنار ایوان طرق دفن میشدند تا سالی که وبا میآید.
«حسین عسکریپور صمدی» ۵۳ ساله که اکنون دبیر تربیت بدنی است، زمانی مسئول انجمن ورزش باستانی استان خراسان بوده و از خم و چم این ورزش چنان آگاه است که شاید بتوان گفت کمتر کسی مانند او در مشهد داشته باشیم. او درباره آداب زورخانه میگوید: گود زورخانه، همانطور که از اسمش پیداست گودال مانند است و برای به یاد آوردن گودال قتلگاه سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) است، چهار ضلعی نمادی از چهارگوشه قبر امام زینالعابدین، شش ضلعی از شش گوشه مقبره امام حسین (ع) و هشت ضلعی برای امام رضا (ع) است و ورزشکار از ضلع اول تا ضلع بالا که میخواهد برسد حدود ۴۰ تا ۵۰ سال طول میکشد.
چله، یلدا یا به تعبیر ابوریحان، شب مانده به خرم روز، شب آغاز زمستان است، اولین فرصت از فراغت کشاورز و دامدار.
برای شنیدن خاطرات و آداب و رسوم شب چله میهمان خانه «رجب کریمی طرقی» شدیم و حال و هوای خانه، ما را به روزگار قدیم برد. کرسی که روی آن لحافی با زمینه قرمز و آبی پهن شده، دور تا دور کرسی کناره برای نشستن است، روی کرسی مجمعه قدیمی به رسم گذشتگان گذاشته شده و چراغ گردسوزی هست که بوی نفتش به مشام میرسد.
قبل از اینکه اسنپ و تپسی کسب و کارشان سکه شود، تاکسی تلفنیها تنها یکهتاز ارائه خدمات حمل و نقلی به شهروندان در هر محله بودند. به طور حتم شما هم برای اینکه به مقصدتان برسید از آژانس برای رفتوآمدتان استفاده کردهاید. حالا 2سالی هست که کرونا کار آژانسیها را تخته کرده است و همان چند درخواست سرویسی که در روز داشتند هم نزدیک به صفر شده است. محسن پیکان هم یکی از همان آژانسدارانی است که از دهه80کارش را در خیابان دانش شروع کرده است و حالا از تأثیر عوامل مختلف از جمله کرونا بر حرفهاش میگوید.