جهیزیه

خرید از ترس گرانی
«شنیدم برخی از مغازه‌ها فروش اقساطی دارند به همین دلیل آمدیم تا برای ۳ دخترم جهیزیه بخریم. دلیل آن هم این است که با روند افزایش قیمت‌ها اگر از الان شروع نکنم دیگر به تکمیل جهیزیه آن‌ها قادر نخواهم بود. البته الان هم دیر است و اگر می‌دانستم شرایط این گونه می‌شود از بدو تولد آن‌ها این کار را شروع می‌کردم.»
هدیه آزادی به ۱۹ زندانی
سال‌های سال به‌دلیل مبلغی ناچیز پشت میله‌های زندان روزگار می‌گذراندند. بعضی‌هایشان قرض بالا آورده بودند، بعضی‌ها هم ناخواسته مرتکب جرم شده بودند و در حسرت یک روز آزادی و زندگی بدون دغدغه بودند. اما ناگهان ورق برمی‌گردد و ماجرای نجات کلید می‌خورد. جلوی در زندان به دنبالشان آمده‌اند تا آن‌ها را به زیارت امام رضا(ع) ببرند و بعد هم تا دم در خانه‌شان بدرقه کنند. بهت زده‌اند و حیران. حال و هوایشان وصف‌ناپذیر است. «زهرا شاهدی» خیّری از اهالی محله چهنو است که با کمک هم‌گروهی‌های خیرش در فضای مجازی، لذت رهایی از بند را به زندانیان هدیه داده‌اند.
بی‌بی ‌طاهره، مادر عروس و دامادهای «دریادل» است
13سال است که عروس‌ودامادها او را می‌شناسند. 13سال است که اجازه نداده است عروس یا دامادی برای جهیزیه یا خرج عروسی ناامید از در خانه‌اش برود. درباره بی‌بی‌طاهره صحبت می‌کنیم. مادربزرگ کوچه بهارنو بهجت23. کسی که تا به امروز اگر گاهی خودش و اطرافیانش را فراموش کرده است، انجام کار خیر را هرگز. او بزرگ‌شده همین محله، یعنی دریادل، است و به قول همسایه‌هایش به گردن محله حق بسیار دارد. پیر و جوان او را دوست دارند و وقتی نشان خانه‌اش را می‌پرسی، از چند کوچه‌ آن‌طرف‌تر نشانی‌اش را می‌دهند.
کوره‌هایی که کور شد
کوره مغازه علی‌محمد عباسی در محله گاز چندماه خاموش بود و بعد هم جمع شد و یکی‌دو ماه می‌شود که جای کوره را پر کرده‌اند و انگار نه انگار که سال‌ها بوی تند تیزاب و قلعش تا بیرون مغازه هم می‌رفته است. هیچ‌کس نام فامیلی‌ او را نمی‌شناسد و همه حاج‌عباس مسگر صدایش می‌کنند. از سر عادت هرروز در مغازه‌ای را باز می‌کند که هیچ رونقی از گذشته برایش نمانده است و به قول خودش بعضی از روزها حتی هزار تومان هم دشت نمی‌کند. حاج‌عباس هنوز وقتی حرف می‌زند، گهگاه تک‌سرفه‌ای همراهش است. سرفه‌ها و درد عضلانی دست و پایش برمی‌گردد به سال‌ها کارکردن با تیزاب و قلع.
تدبیر دو امام‌جماعت
روایت جفت‌وجور کردن جهیزیه برای عروس‌ودامادهای کم‌بضاعت به‌دست مسجدی‌های یک محله، برمی‌گردد به سخاوت و میان‌داری نیکوکارانی در محله میثم که تازگی‌‌ها با فعالیت امام‌جماعت جدید، برنامه‌هایشان گسترده‌تر هم شده است. یکی از اهالی محله در این‌باره می‌گوید: 25سالی می‌شود‌‌ که همسایه دیواربه‌دیوار مسجد هستیم.‌ نه اهل نماز جماعت بودم و نه با مسجدی‌ها میانه‌ای داشتم، اما از سال قبل که‌ حاج‌آقا براتی به‌عنوان امام‌‌جماعت ‌به مسجد محله‌ آمده، روال تغییر کرده است. خیلی از اهل محله مسجدی شده‌اند.
میهمانی غدیر عروس چهارده ساله را خیر کرد
کم کم با کمک دیگر خیران، نازنین ام‌البنین دارالحسینی به عنوان فردی که تأمین‌کننده جهیزیه نیازمندان است شناخته می‌شود. چند سال بعد در سفری به تهران با رئیس یکی از بانک‌ها دیدار می‌کند. وقتی رئیس بانک متوجه می‌شود او به صورتی گمنام و داوطلبانه در حال فعالیت برای ازدواج جوانان است از او می‌خواهد کانون ازدواج آسان آن بانک در مشهد را مدیریت کند.
کلبه‌ای برای شروع مهر
زهراسادات رضوی متولد 62 و سال 81 متأهل شده است. سال 84 یک اتفاق پای او را به واسطه‌گری در ازدواج باز می‌کند. حدود 2 سال پیش هم همکاری‌اش را با مسجد حضرت عباس(ع) و کلبه مهر شروع می‌کند. این گزارش یک تیر و چند نشان است. هم یادی است از یک ازدواج تاریخی و سرنوشت‌ساز در اسلام، هم در لابه‌لای گفت‌وگو کلبه مهر و فعالیت‌هایش معرفی خواهد شد و در نهایت با دیدگاه‌های بانویی آشنا می‌شویم که سالیان سال است همتش را به گسترش ازدواج در میان جوانان گذاشته است.