انجام کار خیر نیاز به پول زیاد ندارد، فقط یک دل بزرگ میخواهد که ببخشی و از رفاه خودت بگذری. نسرین دهنوی از اهالی محله رضاشهر بیش از 15سال است که تمام همّ و غمش سروسامان دادن خانوادهها و زوجهای جوانی است که از نظر معیشتی مشکل دارند. با او گفتوگو کردیم تا بیشتر با کارهایی که انجام میدهد آشنا شویم.
دهنوی در خانهای بزرگ شده که انجام کار خیر در آن امری متداول بوده است و به گفته خودش دست به خیر پدر خدابیامرزش هم زیاد بوده است. او هم کار خیر در وجودش نهادینه شده و سالها بعد راه پدر را ادامه میدهد.
از او میپرسیم که چند فرزند دارد، با لبخند میگوید:«10دختر و پسر دارم.» هنگامی که بیشتر از او میپرسیم متوجه میشویم خودش 2دختر و پسر دارد که آنها را راهی خانه بخت کرده و بقیه دخترها و پسرهایی هستند که آنها را به سرپرستی قبول کرده است. به تعبیر دیگر او کار خیرش را با حضانت گرفتن 3دختر که بدسرپرست بودند شروع میکند و آنها را به خانهاش میآورد.
دهنوی به آن روزها برمیگردد و تعریف میکند:« توسط یکی از آشنایان دختری که خانواده معتادی داشت به من معرفی شد، بعد از او دو دختر دیگر هم به من معرفی شدند که با دختر اول نسبت فامیلی داشتند.» او دخترها را مانند فرزندان خودش بزرگ کرده و بعد از 3سال آنها را راهی خانه بخت میکند.
در سالهای بعد او یک پسر و دختر دیگر را به فرزندخواندگی قبول میکند. ماجرای جالبی هم از حضانت دو برادر دارد. او ابتدا برادر کوچکتر را به حضانت میگیرد، علی از مادرش میخواهد که برادرش را پیدا کند. از اینرو دهنوی بچههای مؤسسههای مختلف را دعوت میکند تا برادر علی را بیابند و در آخر هم در خیریه گلستان علی برادر پسرخواندهاش را پیدا کرده و حضانت او را هم قبول میکند. آنها را سروسامان میدهد و برایشان خانهای اجاره میکند و کار دست و پا میکند و درنهایت راهی خانه بختشان میکند. او دختری را هم که به حضانت گرفته است به خانه بخت میفرستد.
اینکار دهنوی آغاز راهی بود که در آینده آن را ادامه داده و هر روز بر وسعت کارش افزوده است. او وسایل و لباسهای خانه را در بین نیازمندان توزیع میکند. این روش هم او را قانع نمیکند و به دنبال راهی برای کمک بیشتر بوده که به پیشنهاد مادرش مؤسسهای را تأسیس میکند. او در این رابطه میگوید:«مادرم که فعالیتهایم را در منزل میدید گفت بهتر است که مؤسسهای داشته باشی و کارت را از منزلت جدا کنی.
در همه این سالها مادرم با کمکهای نقدی و غیرنقدیای که به خیریه داشته ما را حمایت کرده است. شاید اگر حمایتهایش نبود نمیتوانستم کارم را تا اینجا توسعه بدهم. با این حرف مادرم برای مجوز مؤسسه خیریه اقدام کردم و در سال1385یکسال بعد از ازدواج دخترانم، مجوز گرفتم. مؤسسه ما 6نفر اعضای هیئت مدیره و 6نفر هیئت امنا دارد که همه رایگان در اینجا با جان و دل فعالیت میکنند.»
دهنوی به جای ماهی خوردن ماهیگیری را یاد مددجویانش میدهد و از اینرو دستگاه پخت نان، سبزیخردکن، دار قالی و چرخ خیاطی را میخرد و در اختیار آنها قرار میدهد
او ابتدا مؤسسهاش را در قاسمآباد تأسیس میکند و از همان سال برای جهیزیهدادن دخترانی که از بهزیستی به او معرفی میشدند اقدام میکند. در سالهای بعد به رضاشهر میآید و در اینجا کارش را ادامه می دهد.
با کمکهای مختلفی که به او میشود کارش را وسعت میدهد و علاوهبر جهیزیهدادن با معرفی بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی(ره) و... خانوادههایی را زیرپوشش قرار میدهد. او میگوید: «اکنون 400نفر را زیرپوشش دارم. بعد از تحقیق برای این خانوارها پرونده تشکیل میدهیم و تا هنگام ازدواج دختر یا پسر و حتی سیسمونیدادن هم آنها را حمایت میکنیم.»
او خانوادههایی را که یتیم دارند، متارکه کردهاند یا سرپرست ندارند زیر چتر حمایتیاش دارد. البته دهنوی به جای ماهی خوردن ماهیگیری را یاد مددجویانش میدهد و از اینرو دستگاه پخت نان، سبزیخردکن، دار قالی و چرخ خیاطی را میخرد و در اختیار آنها قرار میدهد تا آنها بتوانند زندگیشان را بگذرانند.
او تاکنون بیش از 2هزار عروس را جهیزیه دادهاست و در حال حاضر بیش از 40عروس در نوبت انتظار تهیه جهیزیه دارد. دهنوی میگوید:«در این سالها عروسهای زیادی را از مشهد و شهرستانهای اطراف مانند کاشمر، گلبهار و گرگان با کمکهای نقدی و غیرنقدی مردم به خانه بخت فرستادیم اما حالا بیشتر از هر زمان دیگر نیاز به کمکهای مردمی داریم. از خیران میخواهیم که دست ما را بگیرند و به این عروسها نیازمند کمک کنند.»