هنگام ظهر در خیابان فیاضبخش طنین الله اکبر به گوش میرسد، هر چه نگاه میکنیم مسجدی نمیبینیم، به سمت صدا میرویم و از رهگذران دربارهاش میپرسیم. یکی از ساکنان محله با انگشت اشاره ساختمانی را نشانمان میدهد که هیچ شباهتی به مسجد یا حسینیه ندارد، بنایی 4طبقه نزدیک شهرداری منطقه که شبیه ساختمانهای دیگر است و هیچ کاشیکاری یا تزیینات دیگری در آن به چشم نمیخورد، فقط روی سر در بنا نوشته شده است «مسجد 14معصوم(ع) به یاد شهید حسین دلدار، ساخت 1386».
ساخت بنای جامعه الحسین(ع) برمیگردد به سالها پیش. به روزهایی که خبری از شلوغ بازار راسته مصلی در محله شیرودی نبود، خیابان مصلی یک جاده خشک و خالی و بیآب و علف بیشتر نبود و پرنده اینجا پر نمیزد. اعضای هیئت رزمندگان جامعه الحسین(ع) در همان روزها تصمیم گرفتند که پایگاه خودشان را اینجا بسازند. آن سالها اعضای هیئت برای اجرای مراسمشان از این مسجد به آن مسجد کوچ میکردند. مکان واحدی نداشتند و دلشان میخواست فعالیت متمرکز داشته باشند.شهید نورعلی شوشتری که مؤسس این هیئت است همان سالها پیشنهاد ساخت بنای جامعه الحسین(ع) را میدهد. یکی 2نفر واقف پیدا میشوند که زمینهای ملکی خودشان را وقف میکنند. زمینهای اطراف هم توسط رزمندگان و خیران خریده میشوند. این میشود که بنای جامعه الحسین(ع) ساخته میشود.
جنبش رحیل، سال 1396 از سوی فعالان فرهنگی برای جبران جای خالی مسئولان دغدغهمند در محله خواجهربیع شکلگرفته و برکات فراوانی داشته است.ناصر مرادیان و دوستانش با راهاندازی «جنبش رحیل» در محله خواجه ربیع، فارغ از همه بازیهای سیاسی آستین همت بالا زده و با تمام وجود برای رفع مشکلات و مسائل محله، مجاهدت میکنند.
از بین هیئت یهایی که بیشتر نوجوان و جوان بودند، یک تیم فوتبال به همین نام تشکیل شد، این جریان به 20سال قبل برمیگردد. روزبهروز همبستگی بین اعضای تیم بیشتر میشد و آنهایی که فوتوفن فوتبال را نمیدانستند و نابلد بودند، تکلزدن و شوتکردن دقیق را یاد گرفتند. دفاع، حمله و گلزدن، از بچههای طفلان مسلم فوتبالیستهای حرفهای ساخت. بعضیهایشان به تیمهای شهری راه یافتند و خیلیهایشان برای همین تیم مقام آوردند. این داستان روایت همان کسانی است که نوجوانیشان را در زمینهای خاکی به بزرگسالی شیرین و خاطرهانگیز رساندند.
سید دانیال حسینیکارگر ماجرای جذب قلدر محله را اینگونه روایت میکند: یک درگیری لفظی اتفاق افتاد. در همین حین خادم پیر مسجد که شاهد این ماجرا بود از مسجد بیرون آمد و چون اکبر قلدر را میشناخت از او خواست که با او به داخل مسجد برود. بعد از نیمساعت اکبر بیرون آمد و به نوچههاش گفت: بچهها من میخواهم به سید دانیال در نصب پرچمهای ماه محرم کمک کنم. اگر شما هم هستید بسما.... نوچهها هم که جرئت نه گفتن نداشتند قبول کردند. بعد از این ماجرا او به هیئت نوجوانان محله احمدآباد پیوست و خالصانه به هیئت کمک میکرد و تحول زیادی در اخلاق و رفتارش به وجود آمد و هنوز هم رابطه دوستیمان ادامه دارد.
کربلایی علی رجبپور، استاد مداحی هیئت جنت الحسین (ع) میگوید: در سالهای گذشته برخی مداحانی پا به عرصه گذاشتهاند که گاه اخلاقیات را رعایت نمیکنند. ما به این نوجوانان آگاهی میدهیم تا الگوهایی را برای خود برگزینند که مایه آبروداری اسلام هستند. خصوصیت مداح اهل بیت این است که انقلابی و مذهبی و ولایی باشد. به بچههای هیئت یاد میدهیم که عزاداری صحیح را یاد بگیرند عزاداریای که مایه وهن اسلام نباشد و اسلام ناب محمدی را خشن معرفی نکند. تمام آنچه ما به نوجوانان هدیه میدهیم آموزههای اخلاقی اسلام و عشق به اهل بیت(ع) است.
مشهد و همه افراد ساکن در محلهها روزهای سختی را پشت سر میگذارند. محرم امسال با یک بحران بزرگ همراه است و یکهتازی ویروس منحوس و جانباختن شمار زیادی از افراد، برگزاری مراسم و برنامههای مذهبی و عزاداری را تحتتأثیر قرار داده است. برخی تلاش میکنند با رعایت دستورات بهداشتی و تغییر در شکل ظاهری مراسم، عزاداری را برپا کنند، اما برخی هم بر این باورند که هر خانه یک حسینیه است و مردم باید در خانههایشان عزاداری کنند. با این حال پرچم آزادیخواهی شهدای کربلا همیشه بلند است.