از بین هیئت یهایی که بیشتر نوجوان و جوان بودند، یک تیم فوتبال به همین نام تشکیل شد، این جریان به 20سال قبل برمیگردد. روزبهروز همبستگی بین اعضای تیم بیشتر میشد و آنهایی که فوتوفن فوتبال را نمیدانستند و نابلد بودند، تکلزدن و شوتکردن دقیق را یاد گرفتند. دفاع، حمله و گلزدن، از بچههای طفلان مسلم فوتبالیستهای حرفهای ساخت. بعضیهایشان به تیمهای شهری راه یافتند و خیلیهایشان برای همین تیم مقام آوردند. این داستان روایت همان کسانی است که نوجوانیشان را در زمینهای خاکی به بزرگسالی شیرین و خاطرهانگیز رساندند.
سید دانیال حسینیکارگر ماجرای جذب قلدر محله را اینگونه روایت میکند: یک درگیری لفظی اتفاق افتاد. در همین حین خادم پیر مسجد که شاهد این ماجرا بود از مسجد بیرون آمد و چون اکبر قلدر را میشناخت از او خواست که با او به داخل مسجد برود. بعد از نیمساعت اکبر بیرون آمد و به نوچههاش گفت: بچهها من میخواهم به سید دانیال در نصب پرچمهای ماه محرم کمک کنم. اگر شما هم هستید بسما.... نوچهها هم که جرئت نه گفتن نداشتند قبول کردند. بعد از این ماجرا او به هیئت نوجوانان محله احمدآباد پیوست و خالصانه به هیئت کمک میکرد و تحول زیادی در اخلاق و رفتارش به وجود آمد و هنوز هم رابطه دوستیمان ادامه دارد.
کربلایی علی رجبپور، استاد مداحی هیئت جنت الحسین (ع) میگوید: در سالهای گذشته برخی مداحانی پا به عرصه گذاشتهاند که گاه اخلاقیات را رعایت نمیکنند. ما به این نوجوانان آگاهی میدهیم تا الگوهایی را برای خود برگزینند که مایه آبروداری اسلام هستند. خصوصیت مداح اهل بیت این است که انقلابی و مذهبی و ولایی باشد. به بچههای هیئت یاد میدهیم که عزاداری صحیح را یاد بگیرند عزاداریای که مایه وهن اسلام نباشد و اسلام ناب محمدی را خشن معرفی نکند. تمام آنچه ما به نوجوانان هدیه میدهیم آموزههای اخلاقی اسلام و عشق به اهل بیت(ع) است.
مشهد و همه افراد ساکن در محلهها روزهای سختی را پشت سر میگذارند. محرم امسال با یک بحران بزرگ همراه است و یکهتازی ویروس منحوس و جانباختن شمار زیادی از افراد، برگزاری مراسم و برنامههای مذهبی و عزاداری را تحتتأثیر قرار داده است. برخی تلاش میکنند با رعایت دستورات بهداشتی و تغییر در شکل ظاهری مراسم، عزاداری را برپا کنند، اما برخی هم بر این باورند که هر خانه یک حسینیه است و مردم باید در خانههایشان عزاداری کنند. با این حال پرچم آزادیخواهی شهدای کربلا همیشه بلند است.
محمدتقی نجاتیان تعریف میکند: «آن زمان تعداد مداحان در مشهد مثل این روزها نبود، شاید 3 الی 4نفر بیشتر نبودند، مثل حاج مرشد کرمانشاهی که بهترین مداح مشهد بود، بعد از او سیدجواد ذبیحی و یکی دو نفر دیگر که در هیئت مذهبی میخواندند. هر هیئت ی یک نوحهخوان داشت که برای سینهزنها نوحه میخواندند. در آن زمان بیشتر نوحهها را از کتاب جودی و یکی دو تا کتاب دیگر انتخاب میکردند. علاوه بر آن حاج غلامرضا آذر هم نوحهسرایی میکرد و نوحهها را به نوحهخوانها میدادند.»
حبیبپور که 61بهار از زندگیاش میگذرد دراین باره توضیح میدهد: دوست داشتم همراه با دوستانم به عشق امام حسین(ع) و دیگر اهل بیت در هیئت ها سینه بزنیم و عزاداری کنیم، اما آنطور که باید فضا مهیا نبود. برای همین به همت بچههای تپلمحله هیئت ی تشکیل دادیم و کودکان بسیاری را دور خودمان جمع کردیم. مادرم در این مسیر خیلی به من کمک کرد. مراسم عزاداری را در خانه برگزار میکردیم.
حمد صفایی شهری متولد 1334 است. او تا پیش از رفتن به خدمت سربازی نه اهل رفتن به هیئت بود و نه حتی نماز را پیوسته میخواند. صفایی درباره دوران جوانی خود و چگونگی جذبش به مسائل دینی میگوید: من تا پیش از رفتن به خدمت سربازی آن چنان اهل خواندن نماز و روزه نبودم. بیشتر علاقه داشتم به سینما بروم و خوشگذرانی کنم تا اینکه به سربازی رفتم و با شخصی به نام سیدهاشم دوست شدم.