تا بیستسال پیش، هرکس در محله عروسی داشت، سراغ طیبهخانم میآمد؛ «آن وقتها رسم نبود که مراسم در تالار برگزار شود. وقتی همسایه ها میگفتند عروسی دارند، مجلس زنانه را در خانه ما برگزار میشد.»
عمر همسایگی برخی ساکنان کوچه امامت۱۳ به زمان پاگرفتن درختان پارک ملت برمیگردد؛ زمانیکه تازه نهالهای آن را کاشته بودند و هنوز از جدولکشی و آسفالت این بوستان و بیا و برو در آن خبری نبود.
حسن جوان ۵۰ سال است که با پیچ و مهره و ابزار سر و کار دارد. او بزرگ و معتمد محله است؛ بهگونهای که در اختلافات همسایگی همیشه بهعنوان قاضی و معتمد محله وارد میدان میشود.
دغدغه علیاکبر یوسفی جذب نوجوانان به مسجد است. او معتقد است: مسجد نباید خانه سالمندان شود؛ مسجدی پویاست که جوانان به آن رفتوآمد داشته باشند و امور را بهدست گیرند.
بچه محلهای قدیمی خیابان وحدت۱۳، حالا همسایه های چهلپنجاهسالهای هستند که شغل پدرانشان را ادامه دادهاند و هنوز مانند گذشته هوای همسایه ها را دارند.
آقاحامد برای تفریح از کوهپارک و پارکهای محلی گرفته تا بیرونشهر، برنامه میریزد و آن را به همسایه ها اعلام میکند تا هرکدام دوست دارند، همراه شوند و با یکدیگر به طبیعتگردی بروند.
حسن عطائی یکی از ویژگیهای خوب همسایه هایش را محبت و پایکار بودن در برگزاری مراسم مذهبی میداند: اهالی هر کمکی از دستشان برآید، دریغ نمیکنند. دهه محرم هرکدام از همسایه ها گوشهای از کار را میگیرند.