هویت

غار پروانه‌ها؛ روایت غار دست‌ساختی که منتظر گردشگران چشمه پونه است
ورودی به نسبت بزرگ این غار پر از پروانه‌های سیاه و سفید است که از گرمای شدید تابستان به اینجا پناه آورده‌اند. نکته جالب نسیم خنکی است که در قسمت ابتدایی غار هوای مطبوعی را ایجاد کرده است. از ورودی تقریبا کوتاه و مسقف آن که عبور می‌کنیم، به فضایی بزرگ و روباز با گنجایش حدود ۲۰ نفر می‌رسیم که فضایی مناسب برای تفریح و طبیعت‌گردی به شمار می‌رود. بارندگی‌های خوب دو سال گذشته باعث روییدن چند نهال کوچک و چندین نوع گیاه کوهی هم شده که زیبایی این غار سنگی را دوچندان کرده است.
از شام غریبان تا علم‌گردانی
هرسال در آستانه ورود به ماه محرم، صحن و سرای حرم مطهر حضرت رضا(ع) با آیین‌ها و مراسم‌های خاصی سیاه‌پوش می‌شود. آیین‌هایی که قدمت صدهاساله دارند و برگزاری آن‌ها حتی در این ایام تعطیلی موقت حرم مطهر همچنان به همان سبک و سیاق قدیمی خود برگزار می‌شوند.
کوچه ای با 10 شهید
ده‌متری سلمان (شهید علیمردانی35) یکی از اصلی‌ترین و قدیمی‌ترین کوچه‌های محله کوی سلمان است. این محله نام خود را از این کوچه که در مرکز آن قرار دارد وام گرفته است. در گذشته‌های دور و سال‌های پیش از انقلاب اسلامی این کوچه در روستای حسین‌آباد کرمانی‌ها قرار داشته و به زمین‌های موقوفی میرزای ناظر ختم می‌شده است. در حال حاضر اینجا بین خیابان شهید علیمردانی و خیابان میرزا کوچک خان8 قرار دارد.
داستان روزهای یخ حوض شکستن و در اتاق سه‌در‌چهار زندگی کردن خانواده سرابی
همسایه‌ای داشتیم که اعتقادی به امام و انقلاب نداشت، اما دو پسر انقلابی داشت. پسرهایش برای کمک به مجروحان انقلاب، خون می‌دادند، اما از ترس، به مادرشان حرفی نمی‌زدند. آن دو به خانه ما می‌آمدند و از من می‌خواستند برایشان غذایی درست کنم تا جلوی ضعفشان گرفته شود. آن خانم همسایه که به انقلاب اعتقادی نداشت حالا خیلی تغییر کرده و مادر دو شهید است.از همان اول از شاه و نظام شاهنشاهی‌اش دل خوشی نداشتم حتی در فعالیت‌های انقلابی به همسرم کمک می‌کردم.
زخمه بر تار، با سرانگشتان ترک خورده پای کوره
تف کوره آجرپزی، ملال قالب زدن هر روزه آجرها، دستان پینه بسته ستایش 8ساله، موهای کبره بسته و شانه نکرده کوثر، چهره تکیده پدر... خلاصه زندگی خانواده فضل‌احمد رستمی را می‌توان در همین چند جمله کوتاه خلاصه کرد. خانواده‌ای که در میانه آشوب زندگی می‌کنند باوجوداین اما همسایه ساده‌ترین خوشی‌ها هستند. این را وقتی می‌فهمم که مهمان خانواده آن‌ها می‌شوم در حالی که یک روز سختِ کار در کوره را از سر گذرانده‌اند. ستایش لیوان آب خنکی به دست پدر می‌دهد، فضل‌احمد عرق پیشانی‌اش را با عرق‌چین چروکیده توی جیبش پاک می‌کند، یکی از دوتارهای آویزان به دیوار را برمی‌دارد و با سرانگشتان زخمی‌اش زخمه بر تارهای آن می‌زند.
کوچه شعبه نفت
پنجتن91 یکی از کوچه‌های عریض محله پنج‌تن آل‌عبا(التیمور) است. نقل است شعبه نفت در ابتدای این کوچه قرار داشته. صف‌های طولانی و بلند در زمستان‌ها خاطره‌ای است که قدیمی‌های ساکن محله دارند؛ اینکه با گالن و کوپن به دست در صف می‌ایستادند. علت دیگری که برای عریض‌بودن آن گفته می‌شود، این است که بیشتر معتمدان محله التیمور ساکن این کوچه بوده‌اند و خانه‌هایشان محل بررسی و رفع اختلافات بوده است.
کوچه شاهد 83، شاهدی است از روزگار سرسبزی نهرگناباد
سال ۱۳۰۷ و در پی چند سال کم‌آبی و بی‌آبی شهرِ مشهد، با دستور محمد، ولی خان اسدی که آن زمان نایب‌التولیه آستان قدس رضوی بود، مقرر شد تا چند رشته قنات در مسیر قوچان و چناران به مشهد که اطمینان داشتند پُرآب است، حفر کنند تا آب شهر مشهد و کشاورزان تأمین شود. در آن سال ۵ رشته قنات در این راه حفر شد و اتصال آن‌ها به هم، نهری را به وجود آورد که، چون از روستای گناباد در نزدیکی چناران آغاز می‌شد، اسمش را گذاشتند نهرگناباد. نهری که بخش اعظم آن از دلِ قاسم‌آباد عبور می‌کرد.