کوچه باریک و قدیمی محمدآباد22 از کوچههای متفاوت مشهد است. کوچهای که حتی نام پرآوازه و قدمتدار محمدآباد را تحت الشعاع قرار میدهد. گذرگاهی کوچک و فرعی که 7شهید را در دل خود پرورش داده است و تصاویر این شهدا بر سر در آن نقش بسته و دروازه ورود به کوچه است. حالا اثری از این 7نفر نیست، جز همان 7 عکس سیاه و سفید سر در کوچه. اما پشت هر یک از این عکسها و چهرهها روایتی نهفته است، 7زندگی مجزا، 7داستان متفاوت که هنوز در حافظه این کوچه زنده است و نفس میکشد.
به گفته بسیاری از اهالی محله، زمینهای محله دانشآموز و همچنین محله دانشجو، در دوره پهلوی به آموزش و پرورش واگذار شده است و قرار بر این بوده که یک بسته کمکی مسکونی برای فرهنگیان شهر باشد، انقلاب که اتفاق میافتد این تصمیم رژیم پهلوی هم با حکومتش میرود و زمینها به شکل دیگری واگذار میشود. البته پس از انقلاب هم واگذاری زمینهای این محله با اولویت دادن به فرهنگیان انجام شده است.در بخشی از تاریخ محله دانشآموز امروز میتوان رد پای دامداران را هم دید. در دهه 30 و 40 خورشیدی دامدارانی در این محله سکونت داشتهاند که به پرورش دام و فروش محصولات آنها مشغول بودهاند.
خیابانها و کوچههای این شهر روایتهای دلنشینی دارند. این کوچهها هر چه غبار زمان را به خود میگیرند شهریتر جلوه میکنند. محدوده سجاد در دوران پهلوی اول باغهای سرسبز و خوش آب و هوایی داشت اما در اواخر دهه50 باغها بهسرعت جای خود را به ساخت و سازها دادند. حالا سجاد به شکل راسته بازاری است که پاساژهای قدیمی و جدید را در خود جای داده؛ گویی گذر زمان تب و تاب آن را بیشتر از پیش کرده است.
خیابان راهنمایی در دهه30 معبری گاریرو و مالرو و چهارمتری داشت که دو جوی آب از دو سوی آن عبور میکرد و تیرهای چوبی برق که در این معبر بود به آن روشنایی میداد. این محله در آن روزگار بخشی از قلعه آبکوه به حساب میآمد با حدود 60خانه کاهگلی گنبدی که در کل خیابانراهنمایی و کوچههایش که به شکل و تعداد کنونی بود پخش شده بودند و میانشان زمینهای گندم و جو بود. قدیمیترها میگویند زمینهای این قسمت از شهر جزو محدوده الندشت حساب میشد و زمینهایش 200 و 250 متری بود و اگر کسی خانه بزرگتری میخواست دو قطعه 250متری میخرید.
بنای نهایی هلال احمر مشهد را مردم تا سالها به عنوان «ساختمان شیر و خورشید» میشناختهاند، ولی سینما بودن ساختمان شیر و خورشید آن هم در خیابان ارگ، گویا به همه فعالیتهای دیگرش میچربیده که اینطور در حافظه مردم باقیمانده است.
نجف25 در نوده سفلی قرار دارد و در گذشتههای دور زمینهای آن متعلق به فردی به نام جلیل یهود بود. بعد از پیروزی انقلاب و فرار صاحب زمینها به خارج از کشور تعدادی از غربتها در بخشی از زمینهایش ساکن شدند. به همین دلیل این کوچه مشهور به کوچه غربتهاست. 50سال قبل اولین ساندویچی نوده در ورودی این کوچه ایجادشد. کوچه ساندویچی نام دیگر این کوچه است در حالیکه الان اثری از این ساندویچی نیست.
کانون نشر حقایق اسلامی در محله چهارباغ، میراث محمدتقی شریعتی و اولین پایگاه روشنفکری در مشهد و حتی کشور محسوب میشود، مکانی که اکنون جز سقف چوبی و کفپوش قدیمی در میان مغازههای پلاستیک فروشی چیزی از آن باقی نمانده است، اما در روزگار نه چندان دور پاتوق افراد سرشناس و فرهیخته بود.