کوچه شهید رحیمی در تقاطع با بولوار میرزاکوچکخان و در همسایگی ساختمان شهرداری منطقه5 واقع در محله حسینآباد است.
به گفته حسین دری سالارآبادی که قدیمی محله است، دورانی که این کوچه در تملک اربابها بود، به 4بلوک تقسیم شده بود. دور تا دور هر بلوک درخت توت و انگور بود و در میان این همه دار و درخت، عمارتی باشکوه قرار داشت که به باغ چهارتخته معروف بود. آن زمان شغل رعیتهای این کوچه، کشاورزی و کار در قناتهای معروفش بود.
کوچه حسینیه9(شهید حسین عباسی) از سمت بولوار مسلمشمالی۱0 به اسم کوچه شهید مهدی خوشید طوسی نامگذاری شده است. از ظرفیتهای آن میتوان به مسجد و حسینیه امام حسن مجتبی(ع) با قدمتی بیش از نیمقرن اشاره کرد؛ مسجدی وقفی که یکی از خیران و معتمدان قدیمی محله به نام حاجحسن فدویشادمهری آن را وقف کرد. پیکر مرحوم فدوی به وصیت خودش در اتاقک کنار پلههای ورودی مسجد به خاک سپرده شده است. از ویژگیهای مثبت این کوچه سرسبز و ساکت بودن آن است. علاوه بر این بهخاطر داشتن عرض مناسب، فضای پارک برای خودروها فراهم است.
کوچه شهید صادقی6 در محله آبکوه یکی از قدیمیترین کوچههای منطقه است. در گذشته این کوچه به کوچه اصلی محله آبکوه- سعدآباد معروف بود. خانههای 500متری آن اکنون یا کوچک شده و یا تخریب شده است و تنها درختان توت حیاطشان به جا مانده است. رسم نیک آن دوران جمعآوری توت و گذاشتن آن در ظرفی به همراه گلهای محمدی و بردن آن نزد همسایگان بوده است.
نزدیک به 700برگه که هر کدامشان بخشی از تاریخ مشهدقلی و حتی شهرمان است در جعبه مهمات روی هم ریخته شده است: نزدیک به 5سال است از اسناد قدیمی گرفته تا سماور و ظروف قدیمی را از پستوها و زیرزمینها جمع کردهایم. در این بین هر عکس را که از دفاع مقدس پیدا کردیم به بنیاد حفظ آثار تحویل دادیم تا اسکن کرده و از آن به عنوان تاریخ جنگ حفاظت کند. اما هنوز نتوانستهایم با کل اسناد کار خاصی انجام بدهیم. این بخشی از روایت محمود جنگی درباره هویت محله است.
کوچه شاهنامه69 که به نام خیابان ملاصدرا نامگذاری شده است معبری است در محله فردوسی که در ابتدا با بوستان بزرگ و فاخر جلوخان آرامگاه فردوسی آغاز میشود و در انتها با خرابههایی از برج و باروی توس به اتمام میرسد که در واقع ابتدا و انتهای آن با المانهای تاریخی مزین شده است. این گذر تاریخی که در جوار آرامگاه فردوسی قرار گرفته است باوجود ظرفیتهای بسیاری که دارد با کمبودهای پرشماری روبهرو است. از کوچههای خاکی که در کشمکش شهرداری و میراث فرهنگی رها شده است و دودش به چشم مردم میرود تا کمبود امکانات رفاهی، درمانی و تفریحی.
هرکس حادثهای را تعریف میکند هنوز حرفش تمام نشده دیگری حادثهای بدتر از آن را تعریف میکند که همه آنها داستان سرقت، خفتگیری و ایجاد مزاحمت برای زنان و مردان است. همه مردهای حاضر بی هیچ ابایی میگویند: «این زیرگذر اینقدر ناامن است که ما هم جرئت رد شدن از آن را نداریم چه برسد به خانمها» و مابین هر عبارتی این جمله تکرار میشود: اگر یک پل هوایی بزنند اینقدر مورد تعرض سارقان و اراذل قرار نمیگیریم.
همه خیابان آیتالله شیرازی4 را با نام چهارباغ میشناسند؛ که اولین کوچه آن به نام مؤسسش، خواجه نظامالملک طوسی وزیر سلجوقیان است.