کوچه شاهنامه69 که به نام خیابان ملاصدرا نامگذاری شده است معبری است در محله فردوسی که در ابتدا با بوستان بزرگ و فاخر جلوخان آرامگاه فردوسی آغاز میشود و در انتها با خرابههایی از برج و باروی توس به اتمام میرسد که در واقع ابتدا و انتهای آن با المانهای تاریخی مزین شده است. این گذر تاریخی که در جوار آرامگاه فردوسی قرار گرفته است باوجود ظرفیتهای بسیاری که دارد با کمبودهای پرشماری روبهرو است. از کوچههای خاکی که در کشمکش شهرداری و میراث فرهنگی رها شده است و دودش به چشم مردم میرود تا کمبود امکانات رفاهی، درمانی و تفریحی.
هرکس حادثهای را تعریف میکند هنوز حرفش تمام نشده دیگری حادثهای بدتر از آن را تعریف میکند که همه آنها داستان سرقت، خفتگیری و ایجاد مزاحمت برای زنان و مردان است. همه مردهای حاضر بی هیچ ابایی میگویند: «این زیرگذر اینقدر ناامن است که ما هم جرئت رد شدن از آن را نداریم چه برسد به خانمها» و مابین هر عبارتی این جمله تکرار میشود: اگر یک پل هوایی بزنند اینقدر مورد تعرض سارقان و اراذل قرار نمیگیریم.
همه خیابان آیتالله شیرازی4 را با نام چهارباغ میشناسند؛ که اولین کوچه آن به نام مؤسسش، خواجه نظامالملک طوسی وزیر سلجوقیان است.
این کوچه را نهتنها قاسمآبادیها بهویژه اهالی محله امامیه میشناسند، بلکه آوازه آن به گوش شهروندان سایر مناطق نیز رسیده است؛ کوچهای که بیشتر شهرتش را مدیون مسجد جامع و مجتمع فرهنگی امام محمد باقر(ع) است. واحدهای تجاری متعددی که حول و حوش این کوچه عریض و طویل توسعه پیدا کردهاند نیز روزانه بسیاری از اهالی قاسمآباد را به این محدوده میکشاند. یک ویژگی دیگر این کوچه خانههای یکطبقه و ویلایی فراوانی است که هنوز تبدیل به آپارتمان نشدهاند و میتوان حال و هوای دهه 60 و 70 را در آن حس کرد.
سید عباس رضوی با اشاره به اینکه قرارگرفتن محله چهاربرج بر سر راه گردشگران داخلی و گردشگران خارجی مجموعه آرامگاه فردوسی به آن موقعیت گردشگری برجستهای داده و در سالیان اخیر به عنوان قطب گردشگری منطقه معرفی شده است، میگوید: «عمارت اربابی» با معماری اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی، «یخدان قدیمی چهاربرج» با قدمت دویست ساله، «انبارهای قدیمی غلات»، «موزه هنرهای پهلوانی شه لافتی» و «خانههای بومگردی» متعدد در کنار تفرجگاهها، باغات و آب و هوای مطبوع روستا موقعیت ویژه گردشگری را به روستای چهاربرج بخشیده است.
حسن مهدوی از قدیمیهای بحرآباد میگوید: همه این خیابان ده متری باغهای مردم بود و تک و توک خانه مسکونی داشت. در دهه50 اگر اشتباه نکنم، یک آقایی که سید هم بود آمد اینجا و 3000متر زمین خرید. خیلی طول نکشید که در همان زمین یک کارخانه کمپوت راه انداخت. تعدادی کارگر از جایِ دیگر استخدام کرد و چند نفری هم از جوانهای محله برای کار رفتند آنجا. درِ این کارخانه کمپوت دقیق در حاشیه ده متری بود و همین که کارخانه راه افتاد، مردم ناخودآگاه اسم این ده متری را گذاشتند کمپوت! آدرس پستی هم که میخواستند بدهند از همین اسم استفاده میکردند.
کوچه حسینباشی، یکی از محلههای قدیمی مشهد است که از یک طرف به مطهری شمالی 7 و از سمتی دیگر به آیتالله عبادی 18 متصل است. اهالی آن، محله حسینباشی را هویت خود میدانند و به گفته خودشان به این هویت علاقه دارند. درست است که تعدادی از خانههای محله رنگ و بوی سنتی خود را از دست دادهاند و به شکل ساختمانهای امروزی درآمدهاند اما هنوز هم خانههایی با بافت قدیمی در محله یافت میشود؛ حتی هستند مغازههایی که شکل ظاهری آنها به همان صورت قدیمی با ترکیب سنتی باقی مانده است.