آیتالله سید جواد خامنهای در مشهد، علاوه بر تدریس، در دو مسجد امام جماعت بودند: مسجد صدیقیها و مسجدگوهرشاد.
برنامه حاج سید جواد آقا، تا سالهای متمادی این چنین بود که هر روز پیش از نماز صبح، به حرم مطهر امام رضا مشرف شوند و پس از زیارت، برای اقامه نماز صبح، به یکی از شبستانهای مسجد گوهرشاد بروند. همچنین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را نیز در مسجد صدیقیها در بازار بزرگ (فرش فروشها) - که به مسجد ترکها معروف بود - اقامه میکرد.
در همه روزهایی که به نزد داییام به سرای «سیگاری» میرفتم، برای ادای نماز ظهر و عصر به مسجد ترکها (آذربایجانیها) میرفتیم و به نماز جماعت که به امامت حضرت آیتالله سیدجواد خامنهای اقامه میشد اقتدا میکردیم. آن سالها شبستان، به اصطلاح پُر میشد و حتی گاهی صف جماعت در حیاط مسجد منعقد میشد. تمامی تجار سرای «سیگاری» و سرای «محمدیه» به اضافه کارمندانشان و کسبه آن بازار در آن نماز جماعت شرکت میکردند.
برای شناخت بیشتر ظرفیتهای موجود در محله فارغالتحصیلان باید به بوستان زیبا و بزرگ چهلبازه اشاره کرد، بوستانی که در انتهای محله و حاشیه بزرگراه امام علی(ع) و بولوار نمایشگاه واقع شده است. این بوستان که به نوعی نگین محله فارغالتحصیلان هم هست، رودخانه چهلبازه را در دل خود جای داده است که زیبایی بوستان را دو چندان میکند، اوج زیبایی این بوستان در ابتدای بهار است که مناظر زیبایی را به خود اختصاص داده است.
کوچه حر86 را سالهاست اهالی قدیمی کوچه، ذاکری مینامند؛ معبری قدیمی در شهرک شهید باهنر که با تأسیس مسجد معروف موسی بن جعفر(ع) در همین کوچه در بین ساکنان جدید به نام کوچه موسی بن جعفر(ع) معروف شده است. از اهالی که درباره نام قدیمی کوچه میپرسم اطلاعات زیادی در دست ندارند اما میگویند که ذاکری ظاهرا نام شخصی بوده که سالها پیش در همین کوچه سکونت داشته است.
در گذر سالها شاید دیگر برخی از آن کوچهها وجود خارجی ندارند، اما قدیمیها هنوز هم آنها را بهیاد دارند و از خاطراتش تعریف میکنند. یکی از این کوچهها، کوچه «پرکنده» واقع در امامخمینی17 بوده است که در 20متری ابتدای آن سمت چپ قرار داشت و مسیری برای رسیدن به عدلیه (دادگستری) بود که اکنون تعداد انگشتشماری از مشهدیها آن را بهخاطر دارند.
ایوان و مصلای طرق جزو معدود بناهای تاریخی مشهد است که عمرش به بیش از ۵۰۰ سال میرسد و بنابر ادعای کارشناسان و مورخان در دوره تیموری بنا شده است.
سالهای ابتدایی دهه30 به مشهد آمد. آنقدر که پس اندازش اجازه داد، نزدیکترین کوچه به حرم مطهر را انتخاب کرد و خانهای پنجاهمتری در خیابان دریادل خرید و مغازه کوچکی نیز سر خانه برای خود باز کرد. اما تمام داستان احمد موحد و شهرتش به دوختن کتوشلوارهای بینقص ختم نمیشود. داستان ارادتش به حضرت رضا(ع) و پابوسی هرروزهاش و همچنین کتابت 4قرآن را از زبان پسرش در این گزارش میخوانید.