در خانوادهای کتاب خوان به دنیا آمده است، هرچند به قول خودش، او تنها فرد خانواده است که استعداد نویسندگی داشته و با خواندن و مطالعه آثار نویسندگان، این استعداد نهفته را به ظهور رسانده است. کسب رتبه اول مسابقات داستاننویسی دانشآموزی کشور در سال1400 ازسوی سیدطاها فرجادی، ما را بر آن داشت که با این نویسنده نوجوان محله ارشاد گفتوگو کنیم.
ندا شادلو پژوهشگر سیونهساله محله شریف است که کار پژوهش را از مقطع دبیرستان شروع کرده است و تاکنون که مدرک کارشناسیارشد پژوهشگری دارد، دهها پژوهش و مقاله نوشته که هفتمقالهاش چاپ شده و از دو اثر پژوهشیاش هم تقدیر شده است.
کارگاه او دو بخش دارد. بخشی مربوط به شغلش است؛ جایی که کابینت میسازد و کمد سرپا میکند و خرج زندگیاش را از آن تأمین میکند. عاشور معتقد است روزیاش از تولیدات بزرگ کارگاه و همین بخش است. بخش دیگری در انتهای کارگاهش هست که خردهچوبها و تکههای امدیاف را جمعآوری میکند تا با آن کار مردم را راه بیندازد. شاید بتوان به آن قسمت کارگاه آقای عاشور گفت: بخش مهربانی!
اینجا کتاب فروشی است، اما نه به سبک معمول کتاب فروشیها. این مجموعه فقط کتاب فروشی نیست و به مکانی فرهنگی برای اهالی محلات اطراف تبدیل شده است. اینجا پاتوق کتاب شعبه خیابان طلاب است که نبش خیابان شهید رحیمی محله حسینآباد و در حاشیه بولوار میرزاکوچکخان قرار دارد. محلی فرهنگی که اسفند سال گذشته جایگزین بازار میوه و ترهبار شد.
علی باقرزاده، بقا، یا یکی از پنج یار خراسانی مشهور، 11تیر1308 در مشهد زاده شد و 19آذر1395 در زادگاهش درگذشت. بیش از هر چیز به دلیل قطعه هایی که سروده بود، مورد توجه بود و آثار بسیاری از او برجا مانده است. «لطیفه ها: درباره حاضرجوابی های شاعران»، «چهل حدیث: ترجمه منظوم چهل حدیث رضوی»، «زلال بقا: دیوان شعر او» و «سیر آفاق: سفرنامه اش به کشورهای گوناگون»، تعدادی از آثار او هستند.
قبیله کتاب خواران در مشهد پا گرفته و بسیاری از جلساتشان را در فرهنگسرا و کافه کتاب های منطقه11 بر پا کردهاند، اما اکنون پای چند نفر از اعضایش به تهران هم باز شده و در آنجا نیز گروه قبیله کتاب خواری را تشکیل دادهاند. در زمانهای که بسیاری از طرحها و گروههای کتاب خوانی چند صباحی بیش باقی نمیمانند، این گروه چهار سال است که انسجام خودشان را حفظ کرده و بر تعداد کتاب خواران افزودهاند.
این کتاب خانه سال77 تأسیس شده و از همانزمان به محلی تبدیل شده است که بچههای این چهار مدرسه بعد از اینکه صدای زنگ آخر به گوش میرسد، با شور و هیجان بهسراغ قفسههای آن میآیند و بهدنبال آنچه ذهن کودکانهشان را به خود مشغول کرده است میگردند. همین اشتیاق بچهها و حضور همیشگی آنها در این کتاب خانه، دلیل خوبی بوده تا مسئولان به فکر بخشی مجزا برای کودک و نوجوان باشند. این کتاب خانه با داشتن بخشهای متفاوت و همچنین برگزاری برنامههای فرهنگی خاص، توانسته با جذب زیاد اهالی محله در سال 1400 به دومین دوره از اجرای طرح «مأموریت کتاب خانه من» راه پیدا کند.