بانو عصمت بهشتی، آیینه تمامنمای صبر و شکیبایی بود. نماد و اسوه مادری مهربان و ازخودگذشته. مادری که هشت پسر داشت.روزهایی بود که پنج فرزندش در میدان جنگ بودند، اما او خم به ابرو نیاورد.
اسدالله کارگر میگوید: اینکه مردم من را معتمد محله میدانند به من لطف دارند. شاید به این دلیل است که وقتی دلخوری یا مشکلی ایجاد میشود پا پیش میگذارم و با آنها صحبت میکنم و پیگیر مشکلشان میشوم.
صدیقه دائمینژاد، مادر شهیدان دوران دفاع مقدس حمید و مجید نجفی، در جوار فرزندان شهیدش در خاک آرام گرفت. نوه مرحومه میگوید: فاصله شهادت عموهایم یکسال بود و این موضوع، ضربه بزرگی به مادربزرگم وارد کرد.
احمد و محسن در یکی از دشوارترین عملیاتها یعنی والفجر یک، کنار هم مقابل دشمن جنگیدند. هر دو برادر در این عملیات و در کنار هم به شهادت رسیدند.
حسن دلیرباغستانی میگوید: پیرمرد را بهخاطر سنوسالش، از حضور در عملیات منع کردم، اما خیلی اصرار کرد و سرانجام اجازه دادم. رفت و با دست پر هم برگشت. او تلویزیون رنگی جاسم، خویشاوند صدام را با خودش آورد.
شهیدسیفالله درحالی به دنیا آمد که مادرش روزه بود، همین مسئله در زمان شهادتش هم اتفاق افتاد، در ماه رمضان سال ۶۴ با دهان روزه به شهادت رسید.
در سال ۱۳۶۸ به جای تشویق و ترغیب، من را اخراج کردند و در حکمم نوشتند که از کار رضایت ندارند و وظایفش را به درستی انجام نمیدهد.






