فردوسی

همراه شهدای غواص کربلای4، بچه‌محل فردوسی است
محمد عاشق قره‌خانی سال1347 در محله فردوسی به دنیا می‌آید. او در سال 1359 و درحالی که تنها 12 سال داشت، بدون اطلاع خانواده عازم جبهه خوزستان می‌شود و به عنوان یک رزمنده غواص در عملیات‌های مهمی مانند میمک و کربلای4 حضور پیدا می‌کند. محمد سال 64 و درجریان عملیات مرصاد به اسارت نیروهای بعث درآمده و 4سالی را در زندان تکریت سپری می‌کند. بسیاری از رفقای غواص او سال1394، با دستان بسته و در گورهای دسته‌جمعی کشف شدند که از میان آن‌ها می‌توان به شهیدان سیدجلیل میری ورکی، سیدرضا میرفاضلی و شهید سیدحسن فاطمی اشاره کرد.
 همسایگی با فرهنگ
محمد دره‌شوری، مدیر داخلی خردسرای فردوسی درباره تاریخچه تشکیل این مؤسسه مردمی می‌گوید: سال84 دکتر محمدجعفر یاحقی که از استادان دانشگاه فردوسی است، در کتابخانه منزلش جلساتی با دوستداران ادبیات و فردوسی ‎شناسان برگزار می‌کرد. پس از مدتی، خانواده مرحوم دکترحسن شهیدی، مطب دکتر را رایگان در اختیار این افراد ‌گذاشتند تا دفتری رسمی داشته باشند. سال86 هم دکتر مینو منزلش را که مکان فعلی ماست، وقف خردسرا کرد تا بتوانیم فعالیت‌هایمان را توسعه دهیم.
ماجرای حسن آقا پاکبان چهاربرجی و کیف پول میلیاردی
یکی از پاکبانان زحمتکش شهرداری منطقه12 حسن یعقوبی رسولی گلاری است، او سه فرزند معلول دارد، خانه‌اش نیمه‌ساز است و کلی خرج و مخارج گوناگون دارد اما دم برنمی‌آورد و صبح تا شب کوچه و پس کوچه‌های بولوار شاهنامه را نظافت می‌کند. حسن آقا تا کنون دوبار کیف پول پیدا کرده‌است، اما هردوبار چشمش را به روی مشکلات می‌بندد و کیف‌ها را به صاحبش برمی‌گرداند حتی اگر درون کیف سه میلیارد تومان پول باشد و صاحب کیف درقبال این پاک‌دستی به او 50هزار تومان مژدگانی بدهد!
بانوان توس، هم سواد می‌آموزند و هم هنر
«بی‌بی‌صد ده مرده»، 47ساله است 7 فرزند دارد او در دوران کودکی به دلیل مشکلات اقتصادی و خانوادگی‌‌ موفق به یادگیری خواندن و نوشتن نشده است. بعد از ازدواج و تولد فرزندانش هم دیگر فرصت سرخارندن نداشته است. او می‌گوید: دو سال قبل معلمان مرکز برای ثبت‌نام به در منزل ما آمدند و از من خواستند که در کلاس‌های سوادآموزی ثبت‌نام کنم، اما من با این بهانه که سن و سالم بالا رفته است و ذهن و عقل آموختن سواد را ندارم، ثبت‌نام نکردم. چند روز بعد خانم معلم جوانی دوباره برای ثبت‌نام آمد، من هم حقیقت ماجرا و ترس از اینکه نتوانم سواد بیاموزم را بیان‌ کردم. او با بیان این نکته که هیچ وقت برای آموزش و یادگیری سواد دیر نیست، من را به کسب علم و دانش امیدوار کرد. بی بی صد ده مرده به همراه 40 سوادآموز دیگر شاگر مرکز یادگیری و سوادآموزی « فردوسی » در خیابان شاهنامه 24 هستند، مرکزی که 4 سال از آغاز به کار آن می‌گذرد اما همچنان با مشکلات زیرساختی فراوانی روبه‌رو است.
بازار رنگارنگ بلوچ‌ها در جمعه‌بازار شاهنامه
مهدی ریزآبادی از فروشندگان جمعه‌بازار می‌گوید: ایجاد مکان ثابت با زیرساخت مناسب، نیاز اصلی جمعه‌بازار بولوار شاهنامه و هر روزبازار دیگری است. مشکل مهم در این زمینه، موضوع مالکیت زمین روزبازارهای مشهد است که سبب شده محل برپایی این بازارها اغلب مقطعی باشد و امکان ایجاد زیرساخت‌های لازم مثل نمازخانه، پارکینگ و سرویس بهداشتی نباشد. ما 3هفته گذشته در پارک جلوخان بوده‌ایم، این هفته در حاشیه بولوار شاهنامه هستیم و می‌گویند هفته آینده به توس63 منتقل می‌شویم.
مردم؛ حافظان شاهنامه بودند
از همان زمانی که با اعداد و ارقام آشنا می‌شد، با شعر و شاعری هم در خلوت خودش سر‌کرد تا جایی که اولین کتاب شعرش را در نوزده سالگی چاپ کرد. خانواده‌اش چندان موافق نبودند و بیشتر نگران آینده‌اش. حرفشان پر بیراه هم نبود. چنانکه سعید قربانی بعد از دانشگاه مجبور شد برای یافتن شغلی هم که شده دوباره به سراغ اعداد و ارقام برود. یک دوره ارشد حسابداری خواند، شغلی از این طریق پیدا کرد و بعد دوباره برگشت به ادبیات. او اکنون دانشجوی دکترای ادبیات فارسی در گرایش ادبیات حماسی است و شغلش هم مرتبط با همین رشته است.
اسطوره‌سازان کوچک
مریم مصدقی معتقد است در نقاشی باید ذهن فرد آزاد باشد تا هرآنچه دوست دارد، به تصویر بکشد بنابراین با دادن الگو به کودکان به شدت مخالف است و هیچ وقت در کلاسش این کار را نمی‌کند. برای همه ساخته‌ها و تصاویر خیالی ذهن کودکان ارزش قائل است و به عنوان مثال نمی‌خواهد این موضوع در ذهن کودک قرار گیرد که باید گل را حتما در گلدان به تصویر بکشد. اگر کودکان آزاد باشند، به صورت خلاقانه ایده‌های جدیدی برای کشیدن گل در غیر از گلدان دارند.