بدیعالزمان فروزانفر نامهای به اداره تعلیمات ولایات در تاریخ ۱۵ شهریورماه سال۱۳۱۴خورشیدی با این مضمون مینویسد: «اینک بیتی چند شکستهبسته در تاریخ دبیرستان فردوسی به نظم آورد و در ضمیمه تقدیم داشت.»
من کوچکترین فرد آن مکتب بودم -شاید آن وقت، حدود پنجسالم بود- و، چون هم خیلى کوچک بودم، هم سید و پسر عالم بودم، این آقاى «ملّامکتبى»، صبحها من را کنار دست خودش مىنشاند.
«دبیرستان نوین» خیابان آیتالله بهجت منطقه ثامن را خیلیها با نام واقفش میشناسندش و میگویند؛ مدرسه اعتضاد! حاج محمدعلی اعتضاد این دبیرستان را سال ۱۳۴۷ وقف کرد.
رضا اسدی معتقد است: شفا همیشه در جسم نیست. گاه شفا در پذیرش است، گاه در قدرت عمل است و گاه در آگاهی. شاید معلولیت من حکمت خدا بود تا من خودم را قویتر کنم.
یکی از موقوفههای منطقه سه که کمتر کسی از اهالی از آن خبر دارد، متعلق به زندهیاد حسین فروردین است. این موقوفه، دبستان هفتادسالهای است که چند نسل از فرزندان مشهدی در پشت نیمکتهای آن نشستهاند.
سیدرضا ظریفیان، متوجه میشود بچههای کلاس اول و دوم بهشدت ترسیدهاند؛ «بچه هفتهشت ساله کوچک است و در چنین شرایطی دنبال پدر و مادرش میگردد؛ برای همین تعدادی از آنها گریه میکردند و به زبان میآوردند که مادرشان را میخواهند.»
رضا عطاریان میگوید: همیشه دوست داشتم از حالواحوال و سرنوشت دانشآموزانم باخبر شوم. دیدن دانشآموزان قدیمی که حالا بزرگ شده و مو سفید کردهاند، برایم عجیب و باورنکردنی است.