این دانشآموز ۱۶ ساله میگوید: از سه سال قبل، اول برای کمک به همکلاسیها و بچههای پایه پایینتر در مدرسه برای آنها وقت میگذاشتم. بهمروز زمان، هم بر مطالب مسلطتر شدم و هم تقاضاهایی برای آموزش داشتم.
ویدا اورلی، مدیر هنرستان عترت تعریف میکند: یک روز برفی پیشنهاد کردم بچهها باتوجهبه رشتههایی که در آن تحصیل میکنند، مثل تربیت کودک، گرافیک و معماری به سلیقه خود یک آدمبرفی درست کنند.
دختران دبستان شهیدرحمانیپور چندروزی است صحن حیاط مدرسه را رنگارنگ میبینند که پر است از بازیهای گروهی و فکری و خلاقانه، مارپله اخلاقی، جمعوتفریق و بازی تمرکز که به کمک مادرانشان طراحی شده است.
سال۹۰ پدر فرحناز خانم تصمیم میگیرد خانهشان را بهخاطر همسرش به مدرسه تبدیل کند. خانم پولادی میگوید: پدرم از من خواست در این مدرسه از دانشآموزان مستعد و بیبضاعت پول نگیریم.
این معلم مسوولیتپذیر میگوید: به هر شکلی که بود و با تمام دردی که داشتم، برنامه صبحگاه و جشن آغاز سال تحصیلی را برای بچهها اجرا کردم. دلم نمیخواست آن بچههای معصوم متوجه درد من شوند.
پوریا آذری بهدلیل بیماری سیپی دچار معلولیت شده است، اما حتی با شرایط خاص، هرروز قدمی بهسمت اهداف ورزشیاش برمیدارد.
در خیابان آزادی۲۶، هفت مدرسه دولتی و غیردولتی و مهدکودک فعال هستند که وجههای آموزشی به این کوچه منطقه ما دادهاند. معبری که در احاطه درختان زیاد، سرسبز هم هست.