مدرسه

50 سال پیش علیرضا جلالی کارگر تنها تولیدی چمدان در مشهد بود
وقتی هنوز علیرضا جلالی شاگردی می‌کرد آن‌ها تنها سراج‌های مشهد بودند که سفارش چمدان قبول می‌کردند. دوخت چمدان کار راحتی نبود برای همین مغازه‌دارها مستقیم از تهران چمدان می‌خریدند و به زائران و مجاوران می‌فروختند، اما اوستای علیرضا دلش را به دریا زد و اولین سراج مشهد در این‌باره می‌شود.
عشق به کار خانم ناظم را با وجود خطر قطع عضو به مدرسه می‌کشاند
معاون اجرایی مدرسه المهدی شهرک شهید رجایی بیشتر از 10دقیقه نباید روی پاهایش بایستد، با این حال هر روز به مدرسه می‌آید.
دانش‌آموز نخبه: آرزو دارم برای جامعه مفید باشم
پرنیان بکائیان یکی از دانش‌آموزان موفق مدرسه حضرت زینب(س) مصلی‌نژاد است که توانسته در المپیاد ریاضی سنگاپور مدال طلای مرحله اول مسابقات را به دست آورد. او از چهارسالگی، ساعت‌ها روبه روی تلویزیون می‌نشست و برنامه‌های علمی را گوش می‌داد. اکنون نیز با یک سال جهشی خواندن در مقطع چهارم درس می‌خواند.
آموزگار منطقه تبادکان با خرید 3گوشی تلفن همراه هوشمند، دانش‌آموزان خود را شاد کرد
خانواده‌های 3تن از دانش‌آموزان کلاس اول توانایی خرید گوشی تلفن همراه هوشمند را نداشتند و با ادامه این روند دانش‌آموزان از درس و مشق خود عقب می‌افتادند. آگاهی از این موضوع برایم به دغدغه فکری تبدیل شده بود، در نهایت از طریق فضای مجازی و گروه تلگرامی خانوادگی و دوستان اعلام کردم که برای تهیه سه گوشی اندروید برای دانش‌آموزان کلاسم نیازمند به کمک مالی هستیم. به دنبال این درخواست در مدت زمان اندکی مبلغ 10میلیون تومان فراهم شد.
مدرسه‌ ابدال‌خان و حجره‌های بی‌طاق و طاقچه
مدرسه ابدال‌خان یا عبدل‌خان که در طرف شمالی پایین‌خیابان و نزدیک بست سفلی واقع شده بود، کتیبه احداثیه نداشت، اما آن‌گونه که از نامش پیداست، بانی آن‌ ابدال‌خان تکلو است که در زمان صفویه ابتدا حاکم ولایت جام و بعد در سال1098 حاکم بیگلربیگ مشهد شد.
دبیر بازنشسته منطقه 8 برای هر مشکلی راه‌حل دارد
به محض اینکه دست راستش قطع می‌شود، «اسماعیل» از دستگاه جدا شده و نجات پیدا می‌کند. دو نفر از حاضران در صحنه از حال می‌روند، اما شیرخانی که تازه از جبهه آمده و زخمی‌های بدتر از او را دیده، خونسردی‌اش را حفظ می‌کند و اسماعیل را در وانت می‌گذارد و به بیمارستان می‌رساند. از بیمارستان تربت حیدریه او را به بیمارستان امدادی مشهد می‌آورند. در طول این مسیر «اسماعیل» به این موضوع فکر می‌کند که از این پس با یک دست چه کند؛ چطور زندگی‌اش را بگذراند.
کوشش خانوادگی برای گرداندن نانوایی
حدود 2 سال از آغاز به کار نانوایی ابراهیمی و همسرش در یکی از معابر محله کوشش می‌گذرد. یکی از این دو، خمیر را در تنور می‌گذارد و دیگری نان را خارج و در سفره‌های مشتریان خود قرار می‌دهد. کیفیت نان و روی خوش آن‌ها به مشتریان سبب شده هر روز به تعداد افرادی که در صف خرید نان از این نانوایی می‌ایستند افزوده شود.