محمدعلی درزی، دانشآموز مدرسه استعدادهای درخشان شهید هاشمینژاد و رتبه 58کنکور سراسری انسانی1400 ساکن محله سیدی است. او برخلاف بسیاری از همسن و سالانش اهل مشاوره تحصیلی و کلاسهای کمک درسی پی در پی نبوده است. آنطور که میگوید با توجه به استعداد و تواناییای که در خودش میدیده در خانه برای درسخواندن برنامهریزی کرده است. ساعت درس خواندن هم برایش مهم نبوده و آموختن اولویت اولش بوده است.
محمد حیدری، جوان فعال و پویای محله شهید قربانی، جزو رتبههای برتر در کنکور کارشناسیارشد است. کسب رتبه17 در مرحله اول کارشناسیارشد کنکور سراسری امسال افتخاری است که به کارنامه کاری او الصاق شده است، اما به اعتقاد او، عضویت در انجمن شهروندمحور چهارطبقه برایش مهمتر از کسب این رتبه است. حضوری که حاصلش اجرای طرح «محله ما» در محله شهید قربانی بهعنوان اولین محله حاشیه شهر بود و این اتفاق او را بیشتر در بین مردم جا انداخت، تا آنجا که هر مشکلی در محله پیش میآید، زنگ در خانه آنها به صدا میآید. این اعتماد برایش خوشایند و دلچسب است.
همیشه نگاهم رو به آسمان بود. مادرم اسمم را گذاشته بود سر به هوا! هر پرندهای که عبور میکرد نگاهش میکردم و با خودم میگفتم کاش برای یک روز هم که شده بالهایش را به من قرض بدهد. بعدها که بزرگتر شدم و برای اولین بار با پدر و مادرم سوار هواپیما شدم همه چیز برایم جدیتر شد. از کنار شیشه هواپیما تکان نمیخوردم. محو آسمان و ابرهای پنبهای زیرپایم شده بودم. همان لحظات باعث شد که فکر ساخت پهپاد بیفتد به جانم. اما اطلاعاتی ازساخت پهپاد و هواپیما نداشتم. تمام چیزی که داشتم یک کتاب کوچک جیبی بود که از نمایشگاه کتاب مدرسه خریده بودم در آن مقدمات آیرودینامیک به زبان ساده توضیح داده شده بود. هنوز هم آن کتاب را دارم. خلاصه به وسیله همان کتاب و چند تا تیر و تخته و موتور و ملخ اولین پهپاد زندگیام را ساختم.
پیداکردن نوجوانان و جوانان آیندهدار محلات کار چندان دشواری نیست. کافی است گوشی را برداری و به یکی از فعالان پایگاههای فرهنگی مساجد زنگ بزنی و سراغ یکی از جوانان بااخلاق و فعال محله را بگیری. مصطفی زاهدی بیستساله، دانشجو ی سال دوم رشته دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی مشهد، یکی از امیدهای محله مسلم است که به ما معرفی میشود. کسی که چندین رتبه برتری مسابقات علمی در دوره متوسطه و نیز راهیابی به مرحله استانی را در کارنامه تحصیلی دارد.
کشف و پرورش استعدادها که بازتابش بالارفتن اعتمادبهنفس و خودباوری دانشآموزان است، از اهداف مهم کسانی است که یک دهه قبل تصمیم به راهاندازی مجموعه علمی شهید تهرانی در دل مسجد محله شهید قربانی گرفتند. این پایگاه روزبهروز قوت بیشتری گرفت و حالا یکی از مجموعههای علمی است که خیلیها روی آن حساب میکنند.
مصطفی طیبی دوستی دارد به نام محمد طیرانی. این 2نفر سال1390 در یک کلاس کنار هم قرار میگیرند و این شروع یک اتفاق در زندگی هر دو آنها میشود، اتفاقی که نهتنها زندگی آنها که زندگی بیش از 15تن از ورودیهای سال90 رشته مکانیک دانشگاه فنی و حرفهای ثامنالائمه(ع) را هم تحت تأثیر قرار میدهد. همه آنها 8سال بعد از روزهای آغازین دانشگاه، در کارگاهی کار میکنند که کارش ساخت خطوط بازیافت مواد ضایعاتی است.
در ابتدا اعتقاد بسیاری بر این بود که یک زن نمیتواند از عهده کار برآید اما خوشبختانه توانستم سربلند بیرون بیایم. از همان سال تاکنون دبیر نظام پیشنهادهای دانشگاه هستم. برای این مسئولیت نیز تلاش کردم و در نهایت در این زمینه سردمدار شده و از وزارت بهداشت نیز پیشی گرفتیم. علاوه بر مسئولیتهای کاری، عضو عوامل اجرایی و دبیر اجرایی همایشهای ملی نیز بودم و به همین دلیل با حوزههای مختلف دانشگاه همکاری داشتم. در جایگاه کاری خود به دنبال این بودم که مؤثر باشم.