پیداکردن نوجوانان و جوانان آیندهدار محلات کار چندان دشواری نیست. کافی است گوشی را برداری و به یکی از فعالان پایگاههای فرهنگی مساجد زنگ بزنی و سراغ یکی از جوانان بااخلاق و فعال محله را بگیری. مصطفی زاهدی بیستساله، دانشجو ی سال دوم رشته دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی مشهد، یکی از امیدهای محله مسلم است که به ما معرفی میشود. کسی که چندین رتبه برتری مسابقات علمی در دوره متوسطه و نیز راهیابی به مرحله استانی را در کارنامه تحصیلی دارد.
کشف و پرورش استعدادها که بازتابش بالارفتن اعتمادبهنفس و خودباوری دانشآموزان است، از اهداف مهم کسانی است که یک دهه قبل تصمیم به راهاندازی مجموعه علمی شهید تهرانی در دل مسجد محله شهید قربانی گرفتند. این پایگاه روزبهروز قوت بیشتری گرفت و حالا یکی از مجموعههای علمی است که خیلیها روی آن حساب میکنند.
مصطفی طیبی دوستی دارد به نام محمد طیرانی. این 2نفر سال1390 در یک کلاس کنار هم قرار میگیرند و این شروع یک اتفاق در زندگی هر دو آنها میشود، اتفاقی که نهتنها زندگی آنها که زندگی بیش از 15تن از ورودیهای سال90 رشته مکانیک دانشگاه فنی و حرفهای ثامنالائمه(ع) را هم تحت تأثیر قرار میدهد. همه آنها 8سال بعد از روزهای آغازین دانشگاه، در کارگاهی کار میکنند که کارش ساخت خطوط بازیافت مواد ضایعاتی است.
در ابتدا اعتقاد بسیاری بر این بود که یک زن نمیتواند از عهده کار برآید اما خوشبختانه توانستم سربلند بیرون بیایم. از همان سال تاکنون دبیر نظام پیشنهادهای دانشگاه هستم. برای این مسئولیت نیز تلاش کردم و در نهایت در این زمینه سردمدار شده و از وزارت بهداشت نیز پیشی گرفتیم. علاوه بر مسئولیتهای کاری، عضو عوامل اجرایی و دبیر اجرایی همایشهای ملی نیز بودم و به همین دلیل با حوزههای مختلف دانشگاه همکاری داشتم. در جایگاه کاری خود به دنبال این بودم که مؤثر باشم.
محققان جوان اکنون به دنبال آن رنج نیستند و درنهایت ماحصل تحقیق آنها چکیدهای است از آنچه در سایتهای ایرانی و خارجی در اینترنت یافت میشود. اما در مورد استاد و همنسلانش اینگونه نبود. روش کاری او را میتوانم با افرادی مانند دهخدا و دکتر یوسفی مقایسه کنم.
حسنعلی ساقی نخبه محله میثم خاطرات متفاوتی از درسخواندن و کسب رتبه 27منطقه و 72کشوری در رشته علومتجربی دارد و معتقد است آدم در هرجای دنیا اگر آستین همت را بالا بزند، حتما نتیجهاش را میبیند. او پسر پرتلاشی است که فقط با صرف500هزار تومان، 2سال قبل در قله قبولیهای کنکور قرارگرفت و نامش در فهرست پزشکهای آینده کشور آمد. نخبهای که قرار است بعد از پایان درس پزشکی در دانشگاه تهران، به شهر خودش برگردد و از مشکلات مردم، بهخصوص پایین شهر و محله زادگاهش گرهای بازکند.
در درس و علم اعجوبهای بود و زبانزد خاص و عام. تسلط مثالزدنیاش به چند زبان خارجی و توان فوقالعادهاش در سخنوری، دلیل رضایت استادان برای دعوت از او بهمنظور تدریس در دانشگاه شده بود. خیلی زود بورسیه روسیه برایش فراهم شد اما ناگهان از تمام موقعیتها روگردان شد؛ سرنوشت جدیدی در راه بود.