«فرزانه رمضانی» دختر نوجوان محله سیدی نیز از پنج سال قبل کارش را در زمینه شعر شروع کرده است. علاقه و پشتکار او سبب شده تا در انجمنهای ادبی شعرخوانی کند. همچنین در پویش پاسخ به سؤال رئیس جمهور که هر سال به اسم «پویش مهر» در بین دانشآموزان انجام میشود شرکت کرده است. او سؤال رئیس جمهور را در مهر 1400 به صورت شعر پاسخ گفته و توانسته تا مرحله دوم این پویش پیش برود.
سیده ساجده اسدیان موفق شده سال گذشته در سی و نهمین دوره جشنواره فرهنگی هنری دانشآموزان ناحیه7 مشهد در مقطع متوسطه اول، رتبه سوم را در رشته شعر به دست آورد. ساجده از کلاس دوم دبستان با دکلمهنویسی شروع کرد. تا کلاس چهارم بیشتر متنهای او بهصورت دل نوشته بود اما دبیر ادبیات سال پنجمش او را با آرایههای ادبی مختلف و ردیف و قافیه آشنا کرد و تفاوت شعر قدیم و نو را برایش توضیح داد. می گوید: در این سالها به جزکتاب ادبیات فارسی سراغ کتابهای شعر نرفته بودم اما همین کتابها را با دقت زیادی میخواندم و کلمات آن را به خوبی در نوشتهها استفاده میکردم .
فاطمه آتشجامه میگوید: خواندن نهج البلاغه یکی از کارهای همیشگیام بوده و به دلیل علاقهای که به سخنان حضرت علی(ع) داشتم با راهنماییهای مادرم از کودکی با این کتاب آشنا بودم. از دوران دبستان هم هر وقت مسابقه نهجالبلاغه در مدرسه برگزار میشد، در آن شرکت میکردم و حتما رتبهای میآوردم.
اعظم یوسفزاده ساکن محله پنجتن آلعباست؛ به گفته خیلیها منطقهای پیرامونی، اما او یکی از استعدادهای ویژه در حوزه ادبیات است که آیندهای روشن پیش رو دارد. خیلی بالاوپایین کردیم تا توانستیم بخشی از عناوین و امتیازاتش را گلچین کنیم. برگزیده استان در جشنواره م شاعر ه رضوی، برگزیده مسابقه ادبی داستان پربرکت، نفر اول ناحیه یک آموزشوپرورش در بخش شعر سال، برگزیده استانی در پنجمین سوگواره روز واقعه و نفر اول بخش شعر در مقطع دوره اول متوسطه چهارمین جشنواره نویسندگان فردا که همه این رتبهها مربوط به سال1392 است.افتخارات او در سالهای بعد هم ادامه دارد و تکرار میشود.
زمانی فرمانده دسته مرکزی بودم و ۸ پاسگاه از طرق و طرقبه همه زیر نظر من بود. مسئول وکیلآباد هم بودم. در باغ وکیلآباد لاتبازی و هرزهگردی و اعمال خلاف عفت زیاد بود. بهویژه لاتهایی بودند که از مردم باج میگرفتند. وقتی فرمانده دسته مرکزی شدم فرمانده ناحیه مرا خواست و گفت: میخواهم وکیلآباد را درست کنی. من هم به ناچار از افراد خودم چند نفر را برداشتم و گفتم: با من بیایید وکیلآباد، از پاسگاه طرقبه هم یک نفر را نگه داشتم که شاهد کارهای ما باشد.
پس از تحصیلات حوزوی در مشهد به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت معلمی دلسوز و پرتلاش به آموزش دوستداران ادب و دانش پرداخت تا اینکه در سال 1373 شمسی از خدمت بازنشسته شد.در دوران جوانی بود که استاد در مشهد به محفل شعری که آقای فرّخ و تنی چند از شاعر ان دیگر تشکیل داده بودند، راه یافت و از این محفل ادبی بهرهها برد. ایشان در غزل به «حافظ و صائب تبریزی» و در قصیده به «مسعود سعد سلمان» نظر داشت و خود در سرودن غزل شاعر ی متبّحر بود. استاد صاحبکار، شاعر ی خوشذوق و آشنا به اسلوب و قالبهای کلاسیک شعر فارسی بود و بیشتر همت خود را صرف بسط و گسترش شعر دینی و متعهّد کرد.
درست از کلاس هشتم ابتدایی سرودن شعر را شروع میکند. میگوید که فقط قالب مثنوی را دوست دارد و مضامین اشعارش هم بیشتر اخلاقی و تعلیمی هستند. چند بیتی را میخواند. آنقدر استخواندار و قوی هستند که بهسختی میتوان باور کرد یک دختر هفده ساله آنها را سروده باشد. گپ و گفتی با یگانه رضایی در کتابخانه آیتالله قزوینی در محله محمدآباد داشتیم. شاعر جوان همین محله که از کودکی عضو کتابخانه بوده است. او یکی از دلایل علاقهاش به کتاب، مطالعه و نوشتن را هم همین کتابخانه میداند. البته خانواده و مطالعه مستمر پدر و مادرش هم در ایجاد این علاقه نقش بسزایی داشتند.