وقتی در سال 95، خبر تبدیل خانه مرحوم محمودفرخ که روزگاری، مکان برگزاری یکی از مهم ترین انجمن های ادبی ایران و پاتوق بسیاری از نامداران عصر بود، با هدف تبدیل آن به خانه ادبیات مشهد، روی میز مسئولان قرار گرفت، نور امیدی در دل فرهنگ دوستان روشن شد که آن هم گویا پت پت چراغ نفتی بوده و حالا رو به خاموشی است؛ زیرا این خانه تملک نشد که هیچ، این پا و آن پا کردن داعیه داران فرهنگ، وارثان را خسته کرد.
محمد درهشوری، مدیر داخلی خردسرای فردوسی درباره تاریخچه تشکیل این مؤسسه مردمی میگوید: سال84 دکتر محمدجعفر یاحقی که از استادان دانشگاه فردوسی است، در کتابخانه منزلش جلساتی با دوستداران ادبیات و فردوسیشناسان برگزار میکرد. پس از مدتی، خانواده مرحوم دکترحسن شهیدی، مطب دکتر را رایگان در اختیار این افراد گذاشتند تا دفتری رسمی داشته باشند. سال86 هم دکتر مینو منزلش را که مکان فعلی ماست، وقف خردسرا کرد تا بتوانیم فعالیتهایمان را توسعه دهیم.
تا همین یک سالوخردهای پیش که حاجمحمود اکبرزاده از دنیا رفت، قطعا میشد او را مجموعه بینظیری از روایتهای شفاهی هیئتهای مشهد دانست؛ روایتهایی با جزئیات فراوان که فقط از یکی مثل او توقع میرفت. یکی مثل او یعنی آدم خوشحافظهای که از ریز خاطرات انجمن «نگارنده» و «فرخ» گرفته تا خردهاتفاقات هیئتهای دوران شاه را خیلی خوب به یاد داشت و آنچنانکه خودش تعریف میکرد، یک روز که لازم بود، 272بیت شعر را در اتوبوس بین راه یزد و تهران حفظ کرده بود.
متن پیش رو که برگرفته از گفت وگویی منتشر نشده با ایشان در سالهای گذشته است، کلیاتی است از آنچه حاجمحمود از هیئت و انقلاب در دهه40 و 50 در خاطر داشت و حالا برای نخستینبار منتشر میشود.
«فرزانه رمضانی» دختر نوجوان محله سیدی نیز از پنج سال قبل کارش را در زمینه شعر شروع کرده است. علاقه و پشتکار او سبب شده تا در انجمنهای ادبی شعرخوانی کند. همچنین در پویش پاسخ به سؤال رئیس جمهور که هر سال به اسم «پویش مهر» در بین دانشآموزان انجام میشود شرکت کرده است. او سؤال رئیس جمهور را در مهر 1400 به صورت شعر پاسخ گفته و توانسته تا مرحله دوم این پویش پیش برود.
سیده ساجده اسدیان موفق شده سال گذشته در سی و نهمین دوره جشنواره فرهنگی هنری دانشآموزان ناحیه7 مشهد در مقطع متوسطه اول، رتبه سوم را در رشته شعر به دست آورد. ساجده از کلاس دوم دبستان با دکلمهنویسی شروع کرد. تا کلاس چهارم بیشتر متنهای او بهصورت دل نوشته بود اما دبیر ادبیات سال پنجمش او را با آرایههای ادبی مختلف و ردیف و قافیه آشنا کرد و تفاوت شعر قدیم و نو را برایش توضیح داد. می گوید: در این سالها به جزکتاب ادبیات فارسی سراغ کتابهای شعر نرفته بودم اما همین کتابها را با دقت زیادی میخواندم و کلمات آن را به خوبی در نوشتهها استفاده میکردم .
فاطمه آتشجامه میگوید: خواندن نهج البلاغه یکی از کارهای همیشگیام بوده و به دلیل علاقهای که به سخنان حضرت علی(ع) داشتم با راهنماییهای مادرم از کودکی با این کتاب آشنا بودم. از دوران دبستان هم هر وقت مسابقه نهجالبلاغه در مدرسه برگزار میشد، در آن شرکت میکردم و حتما رتبهای میآوردم.
اعظم یوسفزاده ساکن محله پنجتن آلعباست؛ به گفته خیلیها منطقهای پیرامونی، اما او یکی از استعدادهای ویژه در حوزه ادبیات است که آیندهای روشن پیش رو دارد. خیلی بالاوپایین کردیم تا توانستیم بخشی از عناوین و امتیازاتش را گلچین کنیم. برگزیده استان در جشنواره م شاعر ه رضوی، برگزیده مسابقه ادبی داستان پربرکت، نفر اول ناحیه یک آموزشوپرورش در بخش شعر سال، برگزیده استانی در پنجمین سوگواره روز واقعه و نفر اول بخش شعر در مقطع دوره اول متوسطه چهارمین جشنواره نویسندگان فردا که همه این رتبهها مربوط به سال1392 است.افتخارات او در سالهای بعد هم ادامه دارد و تکرار میشود.