شهید - صفحه 98

کوچه شهید محمد‌رضا محور سال 79 روی زمین‌های کشاورزی سبز شد
در بولوار مفتح شرقی 6 جایی که اکنون با خانه‌های مسکونی یک یا حداکثر 2 طبقه محاصره شده است، روزگاری زمین‌های خالی و افتاده و مزروعی بوده؛ زمین‌هایی که زمانی جزو محدوده شهری به حساب نمی‌آمد. سال 1379 کم‌کم ساخت‌وسازها در این محدوده شروع شد و کوچه شهید «محمدرضا محور» شکل گرفت.
روایت رزمندگان دفاع‌مقدس از عزاداری‌های اباعبدا...(ع) در جبهه
شنیدنش هم قلب آدمی را به درد می‌آورد. وقتی از عزاداری‌هایی بشنوی که اسرا برایش سیلی خوردند و باوجوداین زیر تازیانه‌های دشمن باز هم سرشان را بالا گرفتند. همه این دردها فقط به عشق امام‌حسین(ع) طاقت‌پذیر می‌شود و چیزی جز عشق اباعبدا... (ع) و خاندانش این‌قدر نمی‌تواند انسان را آرام نگه دارد. مجتبی بحرینی می‌گوید: عزاداری در زمان اسارت ممنوع بود و انجام آن با جریمه‌های مختلفی همراه می‌شد. با این حال جریمه‌ها و تنبیه‌ها نه تنها ما را نمی‌ترساند بلکه بی‌توجه به آن در ایام محرم و صفر به برگزاری مراسم عزاداری می‌پرداختیم.
داستان خانواده «ذبیحی» که کوچه‌ای در محله زکریا به نامشان است
نام‌گذاری کوچه‌ای به نام «بانوی شهید ذبیحی» در محله زکریا آغازی برای این گزارش جالب بود. در حدس و گمان‌هایم به این موضوع فکر می‌کردم که شهید باید در جنگ تحمیلی پرستار بوده و شهید شده باشد. گاهی هم فکر می‌کردم که باید از عوامل پشتیبانی جنگ بوده که به این درجه نایل شده است. با رابطانی که می‌توانستند در این زمینه کمکمان کنند و اطلاعاتی بدهند تماس گرفتیم اما همه فرضیه‌هایمان درباره شهید به‌هم ریخت. آن سوی تلفن رابط توضیح می‌داد:«اول اینکه یک شهید نیست و سه شهید هستند که هر سه خواهرند و سال 65در تبریز شهید شده‌اند.»
پیکر شهید امین‌الله زاهدی به دست مزدوران ساواک مثله شد  
هشتم عاشورای 1357 بود (مصادف با 18 آذر) و مردم روزها تظاهرات می کردند و شب ها به عزاداری می پرداختند. منزل ما تحت نظر بود و به این دلیل در خانه پدر همسرم بودیم. امین ا... به خانه آمد و گفت که فردا باید به یکی از روستاهای اطراف برود و در مراسم عزاداری شرکت کند. نیروهای رژیم، مردم را به رگبار بسته و جنازه ها را هم با خودشان برده بودند. او به همراه دوستانش به این روستا رفت و مانع از انتقال پیکر شهدا توسط نیروهای ساواک شد. نهم عاشورا ما هم طبق معمول صبح به راهپیمایی رفتیم. همسرم بعدازظهر یکی دوساعت استراحت کرد و از خانه خارج شد و...
به عشق زائران پیاده که نیامدند
ایستگاه شهدای طرق از سال 1379به همت مردم شهرک طرق برپا شد و در طول سال درهایش به روی زائران گشوده است. هر سال در ایام دهه آخر صفر حدود 20 هزار زائر پیاده به این ایستگاه قدم می‌گذاشتند و از خدماتی همچون ماساژ، بهداری، غذای گرم، آب گرم، حمام، مکان استراحت، خیاطی، واکس و ... بهره می‌بردند.
سرهنگ ابوالحسن ایزدجو خاطره تلخ رحلت امام(ره) در دوران اسارتش را مرور می‌کند
سمت و سوی حرف هایمان وقتی به دوران اسارت و روز رحلت امام رسید، لرزش شانه هایش انگار تازگی آن داغ جان سوز را زنده می کرد؛ فرمانده شجاع دیدبانی سال های دفاع مقدس وقتی از روزهای غربت اسارت و شنیدن خبر رحلت امام می گفت، درست مثل طفلی یتیم و سرگشته می گریست؛ انگار که روح خدا همین دیروز و امروز از جان او هم جدا شده است.
خرمشهر چگونه آزاد شد؟
با هیچ یک از معادلات نظامی و اصول جنگ های منظم و کلاسیک آن دوران همخوانی نداشت. روی نقشه و باتوجه به توان نظامی و نیروهای موجود، کمتر تئوریسین نظامی دنیا می توانست تصور کند تنها یک ماه بعد از پایان عملیاتی سنگین (فتح المبین) عملیات بسیار پیچیده و خاص بیت المقدس اجرا شود و به پیروزی برسد. پیروزی ما آن‌گونه که امام خمینی(ره) فرمودند توسط خدا محقق شد تا خشم صدام و اضطراب هم پیمانان غربی عربی اش را به دنبال داشته باشد.