معلم

وداع تلخ دانش‌آموزان طرق با دبیر ورزش روح و جانشان
علی اصغر تابش‌نژاد در تیم والیبال نوجوانان، جوانان و بزرگ‌سالان خراسان بازی کرد. او پس از پذیرفته‌شدن در دانشگاه، به عضویت تیم‌های والیبال دانشگاه تهران و دانشگاه فردوسی مشهد درآمد و عضو مؤثر این تیم‌ها در اوایل دهه۷۰ به شمار می‌رفت. این دبیر ورزش طی 22سال خدمتش در دبیرستان طرق فقط به فکر سلامت جسمی دانش‌آموزان نبود، بلکه به قلب و روح دانش‌آموزانش هم نفوذ کرده بود. این را لابه‌لای حرف‌های دانش‌آموزان دیروز و امروزش و حتی همکارانش می‌توان به‌خوبی متوجه شد.
داستان راستگو
مهدی راستگو به اخلاق برادر در جنگ هم اشاره می‌کند و می‌گوید: جنگ که شروع شد جبهه را اولویت خود قرار داد و در جنگ حضور فعال داشت. در عملیات‌ها لباس نظامی می‌پوشید اما با عمامه و می‌گفت عمامه را از سر در نمی‌آورم حتی اگر قرار باشد سرم برود. برادرم در آنجا هم بمب انرژی بود و با حرف‌های شادش به سربازان روحیه می‌داد. آخرین عملیاتی که حضور داشت عملیات مرصاد بود که شهید آوینی در حال فیلم‌برداری با محمدحسن صحبت کرده بود. شهید آوینی در آن فیلم که چندبار از تلویزیون پخش شد می‌گوید به راستی که راستگو راست می‌گفت و... .
بازخوانی ترور شهید آستانه‌پرست در گفتگو با دخترش
حسین آستانه‌پرست از معلم ان بازنشسته و سیاسی‌های مبارز، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تدریس افتخاری در دبیرستان‌ها را شروع کرد. در خلال همین تدریس‌ها دانش‌آموزانش او را به نام‌نویسی به‌عنوان کاندیدای نمایندگی مجلس شورای‌اسلامی ترغیب کردند و حتی خودجوش ستاد انتخاباتی تشکیل دادند، اما او قبل از آنکه پا در مجلس بگذارد، در فهرست ترورهای گروه مجاهدین خلق در مشهد قرارگرفت.
ماجرای خانه‌ای که کتابخانه شد
درباره وقف زمین برای مسجد و مدرسه زیاد شنیده‌ایم، اما وقف زمین برای کتابخانه کمتر اتفاق افتاده است. روایت این هفته ما وقف مال برای ترویج فرهنگ مطالعه در یک منطقه پیرامونی است. تعریف کتابخانه امیر‌حسین فردی را زیاد شنیده‌ بودم؛ مجموعه مردمی و خودجوش در طبرسی‌شمالی که به همت چندجوان جهادی پا گرفت و زیرنظر هیچ سازمانی نیست. در ابتدا‌ی تأسیس، کتاب‌ها‌ اهدایی بچه‌های محله بود و نیازشان به مطالعه را تأمین می‌کرد. اکنون 12سال از آن روزها می‌گذرد و مجموعه به همت همان گروه خودجوش و جوانان جهادی کارش را ادامه می‌دهد، البته با 10هزار جلد کتاب و 3هزار عضو.
چه دردمند و غریبانه زیستی ای مرد!
پس از تحصیلات حوزوی در مشهد به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت معلم ی دلسوز و پرتلاش به آموزش دوست‌داران ادب و دانش پرداخت تا اینکه در سال 1373 شمسی از خدمت بازنشسته شد.در دوران جوانی بود که استاد در مشهد به محفل شعری که آقای فرّخ و تنی چند از شاعران دیگر تشکیل داده بودند، راه یافت و از این محفل ادبی بهره‏‌ها برد. ایشان در غزل به «حافظ و صائب تبریزی» و در قصیده به «مسعود سعد سلمان» نظر داشت و خود در سرودن غزل شاعری متبّحر بود. استاد صاحبکار، شاعری خوش‌ذوق و آشنا به اسلوب و قالب‌های کلاسیک شعر فارسی بود و بیشتر همت خود را صرف بسط و گسترش شعر دینی و متعهّد کرد.
معلمی با حس خواهرانه
شرایط کار در تبادکان بسیار سخت بود اما وجود دانش‌آموزان بااستعداد و نخبه تعهدم را برای ماندن بیشتر می‌کرد، تمام تلاشم را برای شکوفاشدن این استعدادهای بالقوه اما واقعا محروم انجام دادم، روزها و ساعت‌های زیادی را بدون حتی یک ریال دستمزد به‌طور خصوصی به آموزش و تعلیم این دانش‌آموزان می‌پرداختم تا آن‌ها برای مسابقات و المپیادهای علمی آماده شوند. خوشبختانه نتیجه آن را نیز دیدم و دانش‌آموزان مدرسه ما هر سال در جشنواره‌های مختلف علمی‌کاربردی شرکت و مقامات مختلفی را نیز به دست آوردند. این‌ها بخشی از روایت‌ مژگان دلیر از شرایط تدریسش است.
کرونا آموزگاران طرق را فیلم‌ساز کرد
آن‌ها یک گروه از معلم ان مدارس طرق هستند که این ایام پرکارترین روز‌های کاری خودشان را پشت سر می‌گذارند. معلم انی که با درک شرایط دانش‌آموزانشان باور دارند که نمی‌شود محصول شغلت آدم‌ها باشند و نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت ماند. آن‌ها در این ایام کرونا زده که دغدغه خانواده‌ها آموزش فرزندانشان است طرحی نو درانداخته‌اند تا فیلم‌های آموزشی رایگان به دست کودکان طرقی برسد.