من معتقدم چراغ مسجد نباید خاموش بماند. به همین دلیل اگر کسی باشد یا نباشد، هر روز ظهر و مغرب در مسجد را باز میکنم، چراغها را روشن میکنم و از بلندگو اذان پخش میکنم تا مسجد سوتوکور نماند.
به مردم که اعتماد کنیم، همه چیز درست می شود. حاج آقا علیرضا نظری این را می گوید و از این جریان تجربه های شیرینی به خاطر دارد. تعریف می کند: فرصت خوبی بود که هرکس خودش را محک بزند. مردم اینجا شاید سرمایه دار و پول دار نباشند اما تا دلتان بخواهد مرام دارند. موردی داشتیم یک از اهالی ارثیه ده میلیونی ای را که به او رسیده بود بخشید یا دانش آموزی همه پول توجیبی اش را که داخل قلک جمع کرده بود برای ساخت مسجد اهدا کرد. یکی هم پول درها و پنجره ها را داد. مرحوم محمدعلی نوروززاده خانه اش را وقف کرده بود که از محل فروش آن بخشی از هزینه ها جفت و جور شد.
خیابان حجاب25 که مزین به نام شهید علیرضا شریفی است، در محدوده محله استادیوسفی قرار دارد. این معبر تا سال 1365 جزو بافت شهری نبوده و پس از آن بهتدریج وارد محدوده شهر شده است. در این خیابان چهار کاربری مذهبی، فرهنگی، آموزشی، فضای سبز و تجاری قرار دارد اما کاربری شاخص این معبر به مسجد المنتظر(عج) اختصاص دارد که باعث گسترش فعالیتهای فرهنگی و مذهبی در این خیابان شده است.
کوچه شهید مولایی در خیابان مجد28 حدود 50سال قبل به کوچهباغهای سیدی معروف بوده است. زمینهای باغی که ظاهرا متعلق به شخصی به نام سیدی بود علت این نامگذاری است. این کوچه را سراسر باغهای انگوری، سیب و هلو تشکیل میداد. «باغهای غلامحسیناحمد»، «حاج ممدقندی» و «دکتر ثقهالاسلام» از این جمله بود. این کوچه را به نام این باغها هم میشناختند.
از زمانی که حاجرجب بهادر، فرد متمول پایینخیابان و معتمد دربار قاجار، بخش زیادی از زمینهایش را وقف کرد، نزدیک 130سال میگذرد. او که در میان مردم «خیر» شناخته میشد، صاحب کاروانسرایی در کوچهای بهنام خودش(شهیدسالاریمقدم12 کنونی) بود و طبق وصیتش پس از فوت به تکیه حاجرجب تبدیل شد و با 101سال قدمت همچنان فعال است.
خیابان حبیببنمظاهر به گفته قدیمیهای محله چند نام عوض کرده است: بیستمتری امامخمینی(ره) و مسلم 15 حالا هم محل فروش کلی خواربار و اقلامی است که از روستاهای اطراف بهویژه کلات میآید. به همین علت، تعداد روستاییها که حالا ساکن این معبر شدهاند زیاد است. قیمت مناسب اجناس خیلی از مغازهداران محدودههای دیگر را ترغیب میکند از این خیابان خرید کنند و اول معبر، کلی راننده نیسان برای حمل اجناس صف بستهاند.
در خیابان شاهنامه31، همانجا که تابلو حاجیآباد هم دیده میشود، از کنار درختهای توت چندصدساله که میگذریم، وارد محدودهای میشویم که چند سالی میشود از حوزه روستا به حوزه شهری وارد شده است، اما هنوز میتوان حالوهوای روستا را در آن دید. این درختها در ابتدای مسیر به هر عابر و سوارهای از قدمت این روستا میگویند و نشان میدهند که در گذر تاریخ چه مکان آبادی در اینجا بوده است.