لیلا محمدزاده میگوید: دلخوشی ما این است که بهعنوان مثال ببینیم دانشآموزی که ابتدای سال سلام نمیکرد یا به مهمانی نمیرفت، حالا دارد با دیگران ارتباط برقرار میکند. شاید یکی از دستاوردهای بزرگ ما همین حمایتهای روحی و روانیمان باشد.
من کوچکترین فرد آن مکتب بودم -شاید آن وقت، حدود پنجسالم بود- و، چون هم خیلى کوچک بودم، هم سید و پسر عالم بودم، این آقاى «ملّامکتبى»، صبحها من را کنار دست خودش مىنشاند.
حسینیه حضرت ابوالفضل (ع) حدفاصل پنجتن ۶۲ و ۶۴ یکی از مراکز چهارگانه کانونهای فرهنگیتبلیغی جهادی بلاغ در نواحی کمبرخوردار مشهد به شمار میرود.
حسین مرادی میگوید: بیشتر دانشآموزان، امکان شرکت در کلاسهای آموزشی یا جبرانی را ندارند؛ چون پرداخت هزینه این کلاسها از توان بیشتر خانوادهها خارج است.
رضا عطاریان میگوید: همیشه دوست داشتم از حالواحوال و سرنوشت دانشآموزانم باخبر شوم. دیدن دانشآموزان قدیمی که حالا بزرگ شده و مو سفید کردهاند، برایم عجیب و باورنکردنی است.
لیلا محمدزاده که مدیر مدرسه سوم شعبان ۲ و برگزارکننده این نمایشگاه است، میگوید: تاکنون برای معلولان بازارچه دایر شده است، اما تابه حال بازارچه مخصوص ناشنوایان ندیده بودم؛ بههمیندلیل تصمیم گرفتیم محصولات این بچهها را نیز در بازارچهای به نمایش بگذاریم.
مرحوم علیمحمد برادرانرفیعی، مدیرعامل کانون فرهنگی قلم، که در پاریس درس روانشناسی خوانده بود اولین دکتر روانشناسی در مشهد شد.