اشرف شمسزاده میگوید: زبان ميخوانم تا اگر روزي در همين شهر به يك غيرمسلمان خارجي برخوردم كه ميخواست درباره دين من چيزي بداند، بتوانم راهنمايي و هدايتش كنم.
علیمحمد افتخاریبرادران خرج دوبار سفر کربلا در سال را به نصیحت آیتالله سیستانی برای تاسیس کانون بیتالمهدی (عج) هزینه میکند. کانونی فرهنگی که از کودکان پیشدبستانی تا افراد بالای ۷۰سال میتوانند در آن حضور پیدا کنند.
علی گنابادیثانیرشتخوار در مدرسه راهنمایی شهید علیمحمد گلشن درس میخواند. معدلش ۲۰ است و توانسته مقام سوم استان را در جشنواره خوارزمی، رشته آزمایشگاه علوم، بهدست بیاورد.
دانشآموزان دبستان شهید جهانآرا، بیش از هر دانشآموز دیگری تحتتاثیر رشادتهای دلاوران جنگ تحمیلی هستند، نسل سوم مهاجران آبادانی و خرمشهری که مشهد را پناهی برای آمال و آرزوهایشان دانستهاند.
سمانه شعرباف میگوید: پدرم که معلم بود، وصیت کرده بود «خانهمان؛ آموزشوپرورش ناحیه۵ را ترک نکن». پس از یک عمر سابقه تدریس در مدارس غیردولتی در آزمون استخدامی آموزشوپرورش پذیرفته شدم و اتفاقا ابلاغ محل خدمتم در یکی از مدارس ناحیه۵ خورد!
شهیدناصر عظیمی آخرین فرزند خانواده عظیمی بود که سال ۱۳۴۸ دیده به جهانگشود؛ آن زمان مادر هنوز داغ ۱۳فرزند فوتشدهاش را داشت. شهیدناصر عظیمی چهاردهمین فرزند خانواده بود که در۱۴ سالگی شهید شد.
جواد رعنایی از آندسته نوجوانهاست که دو تابستان پیاپی را بهجای تفریح، با چاشنی مهارت پشت سر گذاشته و از دل این تجربه، درسهای تازهای برای آیندهاش آموخته است.






