محله ایثارگران منطقه ۱۰

محله
منطقه ۱۰

ایثارگران منطقه ۱۰

محله ایثارگران

سال‌های پایانی دهه۸۰،زمین‌های انتهای بولواراندیشه که اثری ازآب وآبادانی درآن به چشم نمی‌خورد،سهم ایثارگران وجانبازان شد تا شهرکی به‌نام جانبازان ساخته شود.زمین‌های این‌محدوده به قطعات۲۰۰متری تقسیم شد وبنیاد جانبازان به هر دونفریک قطعه تحویل داد تاخودشان بسازند یا کارساخت‌وساز را به بنیادواگذار کنند. بعد ازتقسیم‌بندی‌های جدید نام محله را«ایثارگران»گذاشتند.

محله ایثارگران منطقه ۱۰
وقتی ما آمدیم محله ایثارگران اینجا بیرون شهر بود!
فاطمه افشار می‌گوید: سیزده‌به‌در سال‌۸۶ که خانه را می‌ساختیم، چون آهن آورده بودند، همسرم گفت نمی‌تواند به بیرون شهر بیاید. من و بچه‌ها آمدیم کنار ساختمان نیمه‌کاره، پیش همسرم و بساط جوجه را راه انداختیم.
خواهر شهیددهنوی به‌واسطه کارهای خیرش شناخته می‌شود
فارغ از اینکه فاطمه دهنوی خواهر دو شهید است، او را به‌واسطه قدم‌های خیری که در محله برداشته است، می‌شناسند. هرکسی کارش گره بخورد یک‌راست به خانه خانم دهنوی می‌رود! همه احترام زیادی برایش قائلند و به او لقب «مادر محله» را داده‌اند.
دلخوشی‌ای به نام خوشحالی همسایه‌ در ایثارگران
در دل محله ایثارگران، همسایه‌هایی سکونت دارند که حال‌و‌هوای زندگی یکدیگر را خوب درک می‌کنند؛ همیشه از حال هم خبر دارند؛ برای دختران بی‌بضاعت مراسم عروسی می‌گیرند.
جمع درختان در کوچه اندیشه ۷۱
اوایل دهه ۷۰ که ساکنان کوچه اندیشه ۷۱ اولین‌بار در این معبر ساکن شدند، هنوز درست نمی‌دانستند که مرز بین کوچه‌ها و خیابان‌هایشان کجاست و بیشتر خانه‌ها نیمه‌کاره بود.نه لوله‌کشی آب بود و نه برق و گاز.
امیررضا رئیسی اهدافش را اولویت‌بندی کرده است
نوجوان رزمی‌کار می‌گوید: من از سال گذشته، حفظ قرآن را شروع کردم. پانزده‌سوره و جزء سی قرآن کریم را از بَر کردم و می‌خواهم همین رویه را ادامه دهم تا روزی حافظ کل قرآن شوم.
خودکفایی در محله ایثارگران
بازارچه‌ هنرهای دستی خانم‌ها و و نوجوانان در مسجد الغدیر، مشتریان خود را پیدا کرده است.
همسایه‌ای مهربان به نام مسجد الغدیر
مسجد الغدیر به مناسبت تولد هر بچه‌ای کیک و جایزه به در خانه‌اش می‌برد، حتی اگر او بچه‌مسجدی نباشد؛ کاری که حس خوبی ایجاد کرده و پای خیلی‌ها را به مسجد باز کرده است.