مشهد قدیم

در سنگر انفاق
ساختمان مقر اطلاعات و عملیات، حلقه وصل بچه‌های هیئت انصارالمهدی و بچه‌های جنگ است. این ساختمان که در خیابان امام‌رضا(ع) 40 است، خودش روایت جدایی دارد؛ اما امروز به سراغ کسی رفته‌ایم که این ساختمان را با یاد روزهای جنگ در اختیار بچه‌های رزمنده سابق گذاشته است. او که جبهه، جنگ و آدم‌های وارسته را دیده است حالا به مرام همان‌ها زندگی را می‌گذراند. نمی‌دانم کدام‌یک از انگیزه‌هایش قوی‌تر است تا او بخواهد یک ساختمان میلیاردی را به چنین کاری اختصاص بدهد و راضی باشد.
صیاد، سلمان ارتش
شهید سپهبد صیاد شیرازی از آن شخصیت‌های خاصی است که هر زمانه‌ای کمتر به خود می‌بیند. مردی که ممکن است نامش در جایی از زمان و گوشه‌ای از تاریخ جا بماند ولی شرح منش و مجاهدت‌هایش بر زمان و مکان چیره می‌شود. این پرونده تلاش کوچکی است تا دریچه‌های تازه‌ای از زندگی او را به روی مخاطب بگشاید.
نقاش ۶ ساله و نقاشی‌های داستان‌گونه
جزئیات در نقاشی‌های محمدطاها سیدی آن‌گونه دیده می‌شود که در سایر هم‌سن و سال‌هایش کمتر به چشم می‌خورد. او با سن کمش، داستان‌گوی خوبی هم هست، ‌قصه‌هایی که ذهن کودکانه خلاقش آن را خلق می‌کند. این‌ها نشان از توجه پدر و مادرش به استعدادهای او دارد، به‌ویژه مادرش الهه زاهدی که خودش هم در نقاشی دستی در آتش دارد و فرزند 6ساله‌اش را در این زمینه به خوبی حمایت می‌کند. محمدطاها و خانواده‌اش ساکن محله امام‌خمینی(ره) هستند.
حسینیه امام خمینی(ره) درمانگاه بیماران کرونایی شد
پزشکان برای ویزیت بیماران نشسته بودند و مردم با رعایت فاصله‌گذاری منتظر ویزیت بودند. پس از پرس‌وجو متوجه شدیم بیماران کرونایی که حال مناسبی ندارند و باید به پزشک مراجعه کنند به این مرکز می‌آیند و معاینه می‌شوند. یکی از ویژگی‌های مرکز درمانی احداث داروخانه‌ای در ورودی حسینیه است که داروهای بیماران کرونایی را دارد و بیماران یا همراهانشان قرار نیست به دنبال خرید دارو در به در جاهای دیگری شوند. اگر هم برای بیمار تزریق آمپول یا سرم تجویز شده باشد، همان جا رایگان انجام می‌شود.
کوه پشت کوه
با تماشای سختی زندگی عشایر، دوران کودکی همسرم را تصور می‌کردم که او در کودکی چگونه از مسیرهای صعب‌العبور عبور می‌کرده و تمام این‌ها اطمینانم را به او بیشتر می‌کند. البته این اطمینان همچنان ادامه دارد طوری که اگر 5مرد قوی ویلچرم را برای عبور از یک راه‌پله بلند کنند من نگران هستم که مبادا ویلچر از دست آن‌ها رها شود اما اگر همسرم تنها با یک دست این‌کار را انجام دهد مطمئن هستم او من را سالم بر زمین قرار خواهد داد.
روایت زندگی معتادی که پس از رهایی، مرکز ترک اعتیاد تاسیس کرد
او هم مثل بیشتر معتادان، با مصرف نخستین نخ سیگار گام در بیراهه اعتیاد گذاشت و وابستگی شدید به انواع موادمخدر از تریاک و شیره گرفته تا الکل، حشیش، هروئین و... را با بدترین شیوه مصرف در دوران نوجوانی و جوانی تجربه کرد و به اصطلاح خودش تا ته خط رفت. پس از 17سال رفتار یکی از دوستان نزدیکش او را تغییر داد و عزمش را جزم کرد تا از آن سیاهی رهایی یابد و حالا 16سال از دوران پاکی و رهایی«مجتبی» از بند اعتیاد می‌گذرد.
کوچه «چهل‌خانه»
در گذشته که کوچه‌ها باریک‌تر و تعداد خانه‌ها کمتر بود، کوچه نوغان۵ بزرگ‌تر از دیگر کوچه‌ها بود و 40خانه یک‌طبقه در آن ساخته شده بود و در بین مردم به نام کوچه چهل‌خانه شناخته می‌شد.