هم زمان با ساخت خیابان فلکه در اطراف حرم در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، احداث خیابان دیگری هم در میانه بالاخیابان کلید می خورد. خیابانی که برخلاف دیگر خیابان ها، متولی ساخت آن آستان قدس رضوی است. ساخت این خیابان در اراضی باغ تولیت (چهارراه شهدای فعلی) شروع می شود تا این محدوده را به چهارباغ، گنبدسبز و اراضی جنوبی مشهد متصل کند.
کوچه مولوی شمالی در محله صاحبالزمان(عج) واقع شده است. سکونت «عبدالحمید مولوی» باستانشناس و خراسانشناس بنام در این کوچه باعث شده است نامش روی پلاک آن ثبت شود. مولوی شمالی از یکسو به خیابان سناباد و از سوی دیگر به خیابان صاحبالزمان(عج) منتهی میشود. به گفته قدیمیها تا 60سال قبل کوچه مولوی سرتاسر زمینهای باغی بوده است که بهمرور مردم در آن ساکن شدند. آب نهر گناباد در زمینهای باغی این محدوده روان بوده است. صنعت برق بعد از دهه40 به این کوچه آمد و کمکم آبادانی در آن شکل گرفت.
سید علی عسکری پیرمردی که شش دهه از عمر هشتادودو سالهاش با دوختودوز عجین بوده و اگر چشمانش یاری کند، هنوز قصد بازنشستگی ندارد.سید مثل خیلی آدمهای همنسلش از درس و مدرسه دلزده بود و خاطره خوشی از معلم، ناظم و ترکههای انار نداشت. این میشود که سوم دبستان کتاب و دفتر را میبوسد. شاگرد این حجره و آن حجره میشود تا اینکه بالأخره در ده، یازدهسالگی در مغازه پیراهندوزی «حسین ماه» در خیابان خسروی کنار مسجد بناها پاگیر میشود. میگوید: نوجوان بودم که مرحوم پدرم من را مغازه اوستا خیاط ماهری در خیابان کج گذاشت. آنزمان به خیابان خسروی خیابان کج میگفتند.
شیخ هادی راثی در 94سالگی(1373) در حالی از دنیا رفت که 78سال از عمرش را به فروش کتاب گذراند. همین است که او را یکی از کتاب فروشان باسابقه و قدیمی مشهد در قرن چهاردهم می دانند که مهارت بسیاری هم در کتاب شناسی داشته است. او که 30سال پیش در ضلع قبله باغ نادری روی کرسیچه ای می نشست و کتاب هایش را مقابلش می گستراند، هنرش این بود کتاب های نایاب را که بیشتر دانشجویان و طلاب دنبالش بودند برایشان تهیه کند.
فقط یک هفته از تاج گذاری آخرین شاه قاجار در 29تیر سال 1293خورشیدی گذشته بود که جنگ جهانی اول در اروپا شروع شد و سایه سنگین آن آسمان ایران را با وجود اعلام بی طرفی، سنگین کرد.
علی آقا هنوز از لوازم پدرش استفاده میکند. آنطور که میگوید فقط چسبها صنعتی شده و به جای مالیدن آن با انگشت به لبههای کتاب از قلممو استفاده میکند، وگرنه هنوز به شیوه پدرش کار میکند؛ «صحافی به روش من و پدرم دیگر دورهاش تمام شده است. حالا بهحساب دستگاه جای کار با دست را گرفته است. کتاب را میگذارند توی دستگاه و صحافیشدهاش را تحویل میگیرند.»
احمد ماهوان اواخر دهه ۶۰ برای نخستین بار در خود مشهد نقشههایی از شهر تهیه میکند.