محدثه در خانه را زد و بسته مرغ را تعارف کرد اما خانم ظرف غذا را بازگرداند و گفت «تا الان بچههایم مرغ نخوردهاند؛ اگر قبول کنم، نمیتوانم دوباره این غذا را برای آنها تهیه کنم و شرمنده بچههایم میشوم.»
آقارحیم و همسرش واسطه خیر هستند و هوای همسایههای کمبضاعت محله امیرالمومنین را دارند؛ از تهیه و توزیع نان و غذای گرم بگیر تا ارائه گوشت نذری و بستههای کمک معیشتی.
حاجی هاشمیان همان فردی است که نامههای محرمانهای که زائران برای امامرضا(ع) نوشتهاند و داخل ضریح انداختهاند را در مغازهاش مانند گنجی نگه میدارد.
برای من بالا و پایین شهر ندارد؛ معبرها را مشخص میکنم و یکبهیک سراغشان میروم، حتی از آرامستانها غافل نیستم. خیلی از درختهای بهشترضا (ع) خشک شدهاند و باید جای آنها نهال تازه کاشته شود.
بزرگترین پشتوانه ما، مرام و درستی حاجی بود که در مدت کمتر از ۲۵سال بیوقفه در زمینه کار و صنعت رشد کردیم و توانستیم در حد توان و بضاعت دست خیلیها را بگیریم.
حالا دو جوان در شهرک خطیب محله پنجتن، هموغمشان را بر این گذاشتهاند تا امکان کسب تجربه و مهارتهای جدید را برای نسل نوجوان مهیا کنند و این معیار و ویژگی باعث متمایزشدن محل زندگی آنها شده است.
سال۸۰ با پولهایی که از خیاطی پسانداز کرده بودم، یک خانه اجاره کردم و در آن کار دوختودوز انجام میدادم. سال۹۵ تصمیم گرفتم کارگاه راهاندازی کنم.