سیدابراهیم نجاتحسینی معتقد است یک انسان اگر کل ایران هم به نامش باشد، بعد هشتادسال همه اموالش را باید بگذارد و برود؛ پس چه بهتر که سهم فرزندانش را بدهد و در زمانی که در قید حیات است، به دیگران هم کمک کند.
نجمه ساده میگوید: تا قبل از تشکیل پاتوق، دختران با این نظم و تربیت و با این تعداد در مسجد فعال نبودند. از سال گذشته که گروه شکل گرفت، توانستیم برای آنها فعالیتهای مختلفی تعریف کنیم.
زندگی مریم سپهری و اطرافیانش پر از حوادثی بوده که نیاز به امداد اولیه داشته و این اتفاقات، او را در مسیر یادگیری امداد و نجات و خدمت به دیگران قرار داده است.
معصومه جهانگیری میگوید: بعداز مشورت به این نتیجه رسیدیم که با نزدیکشدن فصل سرما و سردبودن هوای کشورهای فلسطین و لبنان، طرح تهیه لباس برای کودکان و زنان را اجرا کنیم.
ولیالله کارگر مقدم باجگیران، از سال۱۳۹۴ جشنهایی را برگزار میکند که در آن، بچههای تحت پوشش بهزیستی کنار مردم حضور دارند. میگوید: هر جشنی که برگزار میشد، همسایهها را نیز تحتتأثیر قرار میداد.
اینجا در مسجد امامحسن (ع) محله زارعین، بانوان دور هم جمع شدهاند تا با شرکت در پویش پاککردن زعفران و جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی، به جبهه مقاومت و مردم ستمدیده لبنان و غزه کمک کنند.
علی دسترس میگوید: پویش «بافتنیهای گرهگشا» با حضور خانمهای محله در مساجد اجرا شد و تصور نمیکردیم تا این اندازه خانمها پای کار باشند. نیتمان در این پویش این بود هر گرهی که میزنیم، گرهی از مشکل مسلمانی باز شود.






