یکی سیمان میآورد. یکی آجر. دیگری سیم مفتولها را از روی زمین جمع میکند. آقا غلام سینی چای در دست دارد و حمیدآقا سپنج دود میکند. هر کدام دنبال کاری هستند. انگار با هم رقابت دارند. ریالی مزد و حقوق بابت این کارها نمیگیرند و هیچ اجباری هم درکار نیست، اما هر کدام دوست دارند کار بیشتری انجام دهند.
شاید به خاطر همین دلی بودن کار است که اهالی اشتیاق بیشتری برای خدمت کردن دارند. آجربهآجر این مسجد با کمک خودشان بالا رفته است. اوستا کار نیستند، اما عشق کارگری برای سیدالشهدا (ع) را دارند. کنار اوستا میایستند و با جابهجا کردن مصالح، کمک میکنند کار ساخت مسجد سیدالشهدا (ع) زودتر و کم هزینهتر پیش برود.
از سال۱۳۹۶ که کلنگ احداث این مسجد در خیابان دلاوران۱۳ و محله سرافرازان بر زمین خورده است همیشه خود اهالی پای کار بودهاند و با جان و دل، لباس کارگری بر تن کردهاند. کارگرها و خیران دور و نزدیکی که در ساخت این مسجد مشارکت میکنند، روایتهای دلنشینی دارند.
کلنگ احداث مسجد سیدالشهدا (ع) سال۱۳۹۶ بر زمین خورده است، اما مسجددار شدن اهالی به اواخر دهه۸۰ میرسد، آن زمان که هنوز محله سرافرازان به آبادی اکنون نبود و اهالی به خاطر نداشتن مسجد، به قول خودشان صدای اذان را نمیشنیدند.
آنها همانطور که پیگیر آسفالت و برق و دیگر امکانات بودند، آرزوی مسجد را داشتند. سال ۱۳۸۷ صاحب احسن که از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است، خانهاش در خیابان رهایی۸ شهید شاملو ۲ را وقف مسجد کرد و صدای اذان از این خانه در محله بلند شد.
اشتیاق اهالی برای حضور در مسجد فراتر از مساحت ۲۰۰ متری آن خانه کلنگی بود. آنها خیلی وقتها برای برگزاری مراسم ایام محرم صفر و شبهای قدر و ... با کمبود جا روبهرو میشدند.
نمایندگان اهالی و در رأسشان براتعلی ایمانی، اینقدر پیگیر شدند تا اینکه سال۱۳۹۴ از طرف مسکن و شهرسازی زمین ۶۵۰متری فعلی در دلاوران۱۳، واگذار شد. روز عید فطر سال۱۳۹۶ کلنگ احداث مسجد بر زمین خورد و مشارکت اهالی برای ساخت مسجد، شروع شد. از آن زمان تاکنون، کارگری کردن برای مسجد سیدالشهدا (ع) یکی از افتخارات اهالی است و هر روز هم بر تعداد این کارگران اضافه میشود.
کافی است براتعلی ایمانی که از ابتدا پیگیر زمین و ساخت و امور مسجد بوده، یک فراخوان بزند و از اهالی تقاضای کمک کند. همه از جاهای مختلف خودشان را میرسانند و کارها را راستوریس میکنند. گاهی تعدادشان به ۷۰ نفر هم میرسد. البته به اندازه همه کار نیست، اما باز هم هر کدام بتوانند حاضر میشوند تا به قول خودشان به اندازه نخودی در آش هم که شده، در کار نقش داشته باشند.
به طور معمول صبح روزهای جمعه که مردم تعطیل هستند فراخوان کمک اعلام میشود. آنها هم حضور در اینجا را به خواب و تفریح و استراحت ترجیح میدهند و خودشان را میرسانند.
محسن ناصری جوان ۳۵سالهای است که از ابتدای ساخت مسجد، هر هفته از چهارراه گاراژدارها به اینجا میآید و در ساخت آن مشارکت دارد.
او خیلی تمایل به حرف زدن ندارد، کارش را کوچک میداند و میگوید: کسانی که دورادور هستند شاید این حرفها برایشان عجیب باشد، اما ما که اعتقاد داریم خیر و برکتش را همهجوره در زندگیمان میبینیم و همین برکت برایمان کافی است.
یکی دیگر از کارگرانی که از راه دور میآید و حاضر نیست اسمش بیان شود، میگوید: یک ساعت دیگر معلوم نیست من باشم یا نه، اما این مساجد میتواند کانون انسانسازی باشد. چه بسیار افرادی که در همین مساجد زندگیشان متحول شده است.
او قبل از این هم برای مسجدی در توس سرویس بهداشتی ساخته است و تعریف میکند: آن سمت منطقه شهری بودم و برای نماز وارد نزدیکترین مسجد شدم. دیدم سرویسهای بهداشتیاش بسیار فرسوده است. با کمک خیران، هزینه بازسازیاش را تأمین کردم و خودم کار ساختش را انجام دادم.
این مساجد میتواند کانون انسانسازی باشد. چه بسیار افرادی که در همین مساجد زندگیشان متحول شده است
احمد راستگو، یکی از کارگران ثابت و فرزند شهید است و در ۵۴سالگی، از فعالان مسجدی است. راستگو میگوید: من همیشه لباس کارگری در ماشینم هست که هر وقت آقای ایمانی اعلام کند نیاز به نیرو دارند، خودم را برسانم و از قافله عقب نمانم.
به گفته او از نوجوانان ۱۰ساله تا مردهای ۷۰-۶۰ ساله برای خدمت مسجد میآیند: خیلی کارها برای سن و سال و شرایط ما سخت است، اما اینجا که میآییم اینقدر خودمان اشتیاق و انرژی برای کارگری کردن داریم که سختیها را متوجه نمیشویم.
به گفته خودش هروقت گرهی در کارش میافتد، چیزی نذر مسجد میکند. گشایشهایی که برایش رقم خورده، ارادتش را بیشتر کرده است.
به اعتقاد مهدی اخوان، این مسجد صفای دیگری دارد. همین که در ساخت آن مشارکت کوچکی دارند باعث شده، احساس بهتری به این مکان داشته باشند و آن را از خودشان بدانند.
او که در دهه ششم زندگی قرار دارد، یاد خاطرات دوران دفاع مقدس میکند و میگوید: در جبهه در عرض پانزده روز مسجد درست کردیم. حالا اینجا که کار میکنم خاطرات آن زمان برایم زنده میشود.
سراغ غلامرضا دانایی که میرویم، یک جمله میگوید: «خدا قبول کند». او زانویش را عمل کرده و نباید کارهای سنگین انجام دهد، اما به قول خودش اینجا سختی و خستگی معنا ندارد. دوروبریها از او به عنوان سرباز آماده به خدمت و از نیروهای ویژه یاد میکنند ولی خودش در قبال این گفتهها باز همان جمله قبل را تکرار میکند «خدا قبول کند».
عیسی شبانی که با ۶۴ سال سن بین کارگران حضور دارد، کار خودش را هیچ میداند و میگوید: کار اصلی را امثال آقای ایمانی انجام میدهند که دائم در حال هماهنگی و پیگیری امور هستند. من پیرمرد کاری نمیکنم.
سیدحمیدرضا ضیا قوچانی که بازنشسته ارتش است میگوید: ما که کارگر حرفهای نیستیم. هر پنج نفرمان شاید به اندازه یک کارگر کار کند، اما فراتر از پول، این ارادت و مشارکتی که مردم در ساخت مسجد دارند برکات زیادی داشته است.
براتعلی ایمانی که مطلبی را یادش آمده، ادامه میدهد: چند سال پیش از طرف مخابرات گفتند اگر اجازه دهیم اینجا دکل بگذارند، ۳۲میلیون تومان به ما میدهند. در زمان خودش مبلغ خوبی بود، اما، چون مردم راضی به این دکلها نبودند قبول نکردیم و گفتیم این پول ارتباط ما با مردم را قطع میکند. پشیمان هم نیستیم. اینقدر این مسجد مردم را به یکدیگر نزدیک کرده است که اکنون مثل یک خانواده بزرگ هستیم.
خیّر و قدیمی محله سرافرازان ادامه میدهد: یکی از هدفهای متعالی ساخت مسجد این است که زمینه تعامل و همفکری مردم با یکدیگر را فراهم کند. گمانم مسجد ما در این زمینه سرآمد باشد. اکنون نهتنها مردم محل خودمان بلکه محلههای دور از جمله طرق، طبرسی، سیدی، قاسمآباد و ... با ما ارتباط دارند.
او مسجد سیدالشهدا (ع) را مسجدی بیان میکند که بسیاری از ساکنان مشهد در ساخت آن نقش دارند و درباره چگونگی این ارتباط توضیح میدهد: هزینههای ساخت مسجد زیاد است و با کمکهای مالی اهالی کار پیش نمیرفت. تصمیم گرفتیم به مساجد محلههای مختلف برویم و از آنها تقاضای کمک کنیم.
در این راستا تاکنون ۱۵۲مسجد مشهد را رفتهایم و بعد از اقامه نماز، با اجازه امام جماعت، چند دقیقهای شرایط مسجد را برای مردم توضیح دادهایم. این کار باعث شده افرادی از محلههای دور کمکهای مالی داشتهاند یا به جمع کارگران سیدالشهدا (ع) بپیوندند.
به گفته ایمانی کارگری سیدالشهدا (ع) فقط برای آقایان نیست. خانمها هم با درست کردن غذا، نذری، شربت و... در این کار شریک میشوند و مردان را همراهی میکنند. البته موردی هم بوده که خانمها چادر به کمر بسته و یک وانت آجر را جابهجا کردهاند.
او تعریف میکند: یک بار صبح زود که ما نبودیم، نیسان آجر را جلو در مسجد خالی کرده بودند طوری که راه رفتوآمد بسته شده بود. خانمها که برای شرکت در کلاس آمدند و دیدند راه بسته است، گفتند حالا که مردها سرکار هستند خودمان اینها را جابهجا میکنیم. بعد از آن، گاهی که با آقایان شوخی میکنم میگویم اگر شما نیایید خانمهایتان میآیند.
فعال فرهنگی محله ادامه میدهد: همین که بنای مسجد به مرحله سفتکاری برسد، لولهکش و برقکار و گچکار و... هستند که اعلام آمادگی کردهاند و گفتهاند حاضرند بدون دریافت هزینه این کارها را برایمان انجام دهند.
ایمانی از یکی از مساجد مناطق مرفه که رفته بودند یاد میکند و میگوید: امام جماعت آنجا میگفت این مسجد را یک نفر به تنهایی احداث کرده و تمام مخارجش را هم تا زنده بوده پرداخت میکرده، اما از وقتی آن فرد فوت کرده مردم محل در پرداخت هزینهها مشارکت ندارند.
واقعا این مشارکتی که مردم محل ما در پیش بردن کارهای مسجد سیدالشهدا (ع) دارند نعمت بزرگی است. مردم ما مسجد را از خودشان میدادند و برایش دل میسوزانند. امیدواریم وقتی هم این مسجد ساخته و به اتمام رسید، همینهایی که در این مسیر همراهمان بودند، پشتیبان و مایه افتخار و آبروی مسجد باشند.
مسجد نیمهکاره سیدالشهدا (ع) در همین فضای آجری نیمهتمامش، صفا و صمیمیتهای زیادی را رقم زده است. اهالی بعد از نماز مغرب و عشا دور هم مینشینند و ساعاتی را گپوگفت میکنند. فرمانده پایگاه بسیج حضرت زینب (س) در مسجد سیدالشهدا (ع) میگوید: تقریبا هر روز در مسجد کلاسهای فرهنگی و آموزشی دایر است.
امیدواریم وقتی این مسجد ساخته شد، همینهایی که همراهمان بودند، پشتیبان و مایه افتخار مسجد باشند
او طراحی دوخت، مکرومهبافی، تفسیر و مفاهیم قرآن، جهاد تبیین، خانوادهدرمانی، روانشناسی، نقاشی کودکان را از جمله این کلاسها بیان میکند و ادامه میدهد: در مناسبتهایی مانند نیمه شعبان، اردوهای تفریحی خانوادگی برگزار میکنیم.
به گفته این عضو هیئت امنای مسجد سیدالشهدا (ع) کل ۶۰ شب محرم و صفر در مسجد مراسم عزاداری دارند. خیلی شبها هم اهالی بانی میشوند و با نذریهایشان از عزاداران حسینی پذیرایی میکنند.
فاطمه رضایی ادامه میدهد: سر زدن از خانواده ۴۵شهید و جانباز شهرک آزادگان یکی از اقدامات همیشگی ماست که به بهانههای مختلف و در مناسبتهایی مانند روز میلاد حضرت زهرا (س)، روز میلاد حضرت زینب (س)، روز جانباز و ... انجام میشود.
او به کاروان دوچرخهسواران اشاره میکند و توضیح میدهد: روز عید غدیر کاروان دوچرخه راه میاندازیم و کودکان و نوجوانان سوار بر دوچرخه با عکسهای شهدا در محل دور میزنند. به گفته او نیمهکاره بودن مسجد منجر به کم بودن سطح فعالیتهایش نشده و مثل دیگر مساجد، تمام مناسبتهای سال را برنامه دارند.
البته مسجد سیدالشهدا (ع) یک ویژگی متفاوت دارد؛ اهالی غیر از کمکهای مالی، روزهای جمعه لباس کارگری میپوشند و بدون هیچ مزد و پاداشی، کنار اوستاکار، کارهای جابهجایی مصالح و ... را انجام میدهند. طوری که تاکنون حتی یک ریال بابت این موضوع هزینه کارگر ندادهاند.
شماره کارت کمک به ساخت مسجد سیدالشهدا (ع): ۵۸۹۲۱۰۷۰۴۴۰۱۶۷۰۰
* این گزارش چهارشنبه ۱۲ دیماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۱ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.