کوچه های مشهد

کوچه انبار میوه
اولین خانه‌های قلعه ساختمان در انتهای کوچه حر1/1 ( امیرآبادغربی) ساخته می‌شوند، آن هم وقتی که هنوز خبری از شهرک‌های شهیدرجایی و شهیدباهنر نبوده و تا چشم کار می‌کرده زمین خالی و زراعی دیده می‌شده است. اهالی محله امیرآباد اولین ساکنان این محدوده هستند که سال۱۳۴۰ به اینجا کوچ می‌کنند. این ساکنان کم کم به علت تجاری شدن محدوده غربی به سمت شرقی کوچه نقل مکان می‌کنند و سمت غربی آن خالی از سکنه می‌شود. چنان‌که بعد از حدود 60سال، کوچه امیرآباد غربی هنوز خالی از سکنه است. اینجا چسبیده به میدان بار رضوی است و به کوچه انباری معروف است. قدم به قدم این خیابان انباری‌های کوچک میوه دیده می‌شود.
کوچه گاری‌ها؛ میوه فروشی‌ در محله موعود به سبک دهه 60
در حیاط خانه‌ها یکی یکی باز می‌شد، میوه‌فروش‌ها گاری‌های چوبی‌شان را هل می‌دادند وسط خیابان و بعد حرکت می‌کردند. مقصد همگی میدان بار رضوی بود که فاصله زیادی با این کوچه نداشت. وقتی می‌رسیدند که ساعت هنوز از هفت صبح هم نگذشته بود. هر گاری حداقل ٢٠٠، ٣٠٠کیلو میوه بار می‌زد. گاری‌ها را پر از میوه می‌کردند و بعد همگی برمی‌گشتند. یک سمت کوچه از ابتدا تا میانه پر می‌شد از میوه‌های روی گاری. آن سال‌ها آن‌قدر حضورشان پررنگ بود که اسم کوچه را هم گذاشته بودند کوچه گاری‌ها.
کوچه باغ وحش خاطره‌انگیز مشهد در همسایگی آرامستان
کوچه خواجه‌ربیع23 مزین به نام شهید دفاع مقدس محمدرضا بختیاری است که پیش از آن «کوچه باغ‌وحش» شناخته می‌شد. دلیل این نام وجود «باغ وحش خراسان» در این معبر بوده که در فاصله‌ای کوتاه از آرامستان خواجه‌ربیع احداث شده بوده است. در گذر زمان، به جای باغ وحش و نهرهای آب مرکز فرهنگی، تجاری، درمانی و... احداث شده‌است. گفته می‌شود باغ وحش خراسان به همت مرحوم رستمی در سال 1338 پایه‌گذاری شد و پس از تعطیلی در سال 1371، حیوانات آن به باغ‌وحش وکیل‌آباد انتقال یافتند.
مسجدسازی عباسقلی و مدینه؛ زوج جذامی محرابخان
آن روزها جذام خوره‌ زندگی خیلی‌ها شد. افتاد به جانشان و همه آرزوهایشان را بلعید. اما جذام برای «مدینه نیستانی» و «عباسقلی انباز» و فرزندخوانده‌شان غلامحسن نیستانی یک عزم دوباره بود. همه اهالی محله طلاب دیده بودند عباسقلی را جذام زمین‌گیر نکرد. عباسقلی با همسرش مدینه نیستانی، دختر زیباروی کدخدای روستای نیستانه بجنورد که جذام داشت خوشگلی‌هایش را می‌خورد، نیتشان یکی شد برای ساخت مسجد. سال 1347 آجر‌به‌آجر مسجد را در ورودی صحن حیاط خانه‌شان روی هم چیدند با این نیت که در آن به روی مردم باز باشد، برای نماز و عبادت و عزاداری‌های مذهبی و درراه‌مانده‌ها و خستگان راه. سال‌ها در پس هم گذشتند تا آن مسجد سی‌متری شد یک بنای هزارمتری با نام مسجد و حسینیه حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع). عباسقلی سال1375و مدینه بعد از او به سال 1392 با دنیا وداع کردند اما نامشان به عنوان واقف و بانی روی کاشی‌ فیروزه‌ای طاق بلند مسجد حک شده است و تا همیشه می‌ماند.
«عارف» قطعه‌ای از قلعه الندشت
کوچه عارف‌ در محله احمدآباد قرار دارد. به گفته قدیمی‌های محله در گذشته قلعه‌الندشت به سه قسمت الندشت یک، 2 و 3 تقسیم شده بود. جایی که الان به خیابان عارف یا کوهسنگی5 معروف است به قلعه الندشت یک شناخته می‌شد. الندشت بیشتر باغ‌های چند هزارمتری و گندم‌زار بوده است. جایی هم که الان مسجد النبی(ص) بنا شده تا حوالی 60سال قبل کال یا خندق بزرگی بوده که مسیل و مسیر آب‌رو بوده است.
ره‌باغی در راسته مسگرها!
ره‌باغ بهشت همان راسته مسگرهای قدیم است که با تخریب بافت قدیمی و ساخت باغچه‌های چندتکه در راسته آن، به گذری برای زائران حرم‌مطهر تبدیل شده است. هویت این کوچه در میان بناهای تاریخی آن مانند حسینیه داروغه، آب‌انبار، مسجد قبرستان خردو و منبع آب صدساله و دیوارچینی‌ها، باغچه‌های گسسته ره‌باغ و ساختمان‌های برافراشته هتل‌ها سرگردان است.
 ساختمان‌های بلند به جای خانه‌های قدیمی
خیابان استقلال7 به نام میرزاکوچک‌خان نام‌گذاری شده است. این معبر، بازار محلی، چند دفتر شرکت خصوصی و تعدادی ساختمان دولتی را در خود جای داده است. با عبور از خیابان استقلال7 آنچه توجه ما را بیش از هر چیزی به خود جلب می‌کند، وجود ساختمان‌های نوساز و زیبا و همچنین تحرک زیاد سازندگان و کارگران آن‌ها برای بنا کردن ساختمان ‌های جدید است.