آرایشگرها در معرض انواع ویروس و بیماری قرار دارند و یک غفلت در خراش دست یا پوست سر و صورت خطرات بسیاری برای آنها به بار خواهد آورد. آقا امیر میگوید: ما با امراض پوستی و بیماریهایی مانند ایدز و... روبهرو هستیم. کرونا نیز کار ما را حساستر کرده است. برخی از مردم فکر میکنند آرایشگری کار راحتی است اما اینگونه نیست و سختیهای خودش را دارد.
مسعود جلالی درباره علل کاهش فروش طلا میگوید: جامعه ما شرایط اقتصادی خوبی ندارد و این یک موضوع عادی است که خانوادهها در زمان بروز مشکل مالی اقدام به فروش کالای سرمایهای خود میکنند و طلا یکی از همین کالاهاست. بسیاری از مشتریان ما هم که در این 2سال برای فروش اقدام کردهاند به همین دلیل مشکلات مالی و نیازهای زندگی بوده است. نتیجهای که میتوانیم بگیریم این است که وقتی اکثریت جامعه شرایط اقتصادی نامطلوبی دارند پس احتمال اینکه بتوانند طلا بخرند هم کاهش مییابد و در نتیجه فروش ما کم میشود.
برای شروع کار از پایگاه مجاور خودمان که وسعشان بهتر است و تعدادی هم خیّر دارد کمک گرفتیم. اما تعداد مبتلایان به بیماری زیاد شد و باید نوع کمکهایمان را تغییر میدادیم. غیر از بسته معیشتی به فکر افتادیم غذای گرم هم به این خانوادهها برسانیم. در ابتدا با یکی 2رستوران هماهنگ کردیم تا به ما غذا برسانند. 2بار از رستوران غذا آوردند که هر 2بار مشکل داشت. همین شد که تصمیم گرفتیم خودمان غذا درست کنیم. در ابتدای موج پنجم تقریبا 600خانواده بالای 4نفر مبتلا شده بودند و ما تأمین غذا و مایحتاج آنها را به عهده داشتیم.
افسانه میرآبی درباره کار جدیدش میگوید: یک کار علمیتخیلی در 9جلد نوشتهام که جلد اول آن در مرحله تأیید است. داستان این مجموعه 9جلدی ماجرای یک موجود تخیلی است که از اعماق زمین به سطح میآید و درگیر یک سری اتفاق میشود. «داستانهای موجود ناشناس و حیوانات جنگل» نام کل مجموعه است که هر جلد آن یک نام اختصاصی هم خواهد داشت. از بعد جذابیت کار هم ایدهای به ذهنم رسیده که در کنار چاپ کتاب، انیمیشن مجموعه را هم بسازم تا بتوانم یک بسته ارائه دهم.
حسن علیجانی صاحب یکی از مغازههای مانتوفروشی است که قبل از کرونا نیز در یک کارگاه تولیدی مانتو فعالیت داشته است. او که از شرایط حاضر بسیار گله دارد بیان میکند: بهدلیل شیوع کرونا بسیاری از مغازههای صنف ما با ضرر بسیار از ادامه کار دست کشیدند.
اعمال محدودیتهای چندباره شامل شغل ما هم شده و تمام پاساژها و مراکز تجاری تعطیل شدند اما اجاره مغازه و حتی هزینه شارژ آن از ما دریافت شد. از طرف دیگر چکهایمان برگشت خورد و بسیاری از شاگردان مغازهها که هر یک روی درآمد خود حساب باز کرده بودند بیکار شدند.
علی غلامنژاد میگوید: بعضی از مردم فکر میکنند حرفه ما کار آسانی است و همین که لباس را داخل لباسشویی بیندازی و کلیدش را روشن کنی کافی است. اما در واقع اینطور نیست و این شغل ریزهکاریها و فوتوفن زیادی دارد و تا زمانی که آن را نیاموختهای نباید به آن ورود کنی. درمجموع حداقل 2سال شاگردی برای آشنایی با فوتوفن شغل لباسشویی لازم است. به مرور زمان و هنگام کار با ریزهکاریهای آن نیز آشنا خواهید شد.
به نظر من یک هنرمند باید جستوجوگر باشد و از امتحانکردن چیزی ترس نداشته باشد. این روحیه جنگجوبودن بسیار زیباست. اگر فردی بخواهد وارد این حیطه شود باید تمام این موارد را در نظر بگیرد و واقعبین باشد. هنر چیزی نیست که شما برای آن یکسال زحمت بکشید و سپس به شما محصول بدهد. بلکه مانند بذری است که باید برای آن سالها تلاش و رسیدگی کنی. درست مانند یک درخت بامبو است که نهتنها در سال اول به درخت سبز نمیرسی، بلکه باید 5سال برای آن انتظار بکشی و صبر کنی.