حسین اسکندری 20سال است که در این حرفه فعالیت دارد. او درباره این 2سال اخیر و تأثیرش بر کار وکالت میگوید: «از سال98و با شیوع کرونا اختلافها و درگیریهای خانوادگی و مالک و مستأجری بیشتر از قبل شده است. بسیاری از شهروندان در این مدت کارشان را از دست دادهاند. این امر بر روی زندگی خانوادگی و روابط اجتماعیشان اثر گذاشته و صبر و تحملشان کمتر شده است.»
بهاره و آناهیتا داوری 2خواهر ورزشکاری هستند که با پشتکار و تلاش توانستند در رشته کاراته موفقیت کسب کنند و آرزوی کسب مدال قهرمانی کشور و جهان را دارند. هر دو در محله رضائیه بزرگ شدند و درس خواندند و کاراته را در محلهشان شروع کردند.
تمام آدمهایی که در اینجا مشغول به کارند، حواسشان به این است که داروها در کمتر از 24ساعت از زمان سفارش شده به داروخانهها برسد. تفاوت این فضا با قسمت مرسولات پستی در این است که باید هر چیزی در جا و قفسه خودش گذاشته شود. یک خطای کوچک دردسری بزرگ به بار میآورد.
شما نمیتوانید داروی یخچالی را در قفسه داروهای معمولی بگذارید؛ فضایی که تحملش برای ما فقط چند دقیقه است و کمتر از 5دقیقه نمیتوانیم سرمایش را تحمل کنیم، یا داروهای شیمیایی که مکان نگهداری خاص خودش را دارد
خیریه «قائم آل محمد» از شعبههای خیریه آبشار عاطفهها، یکی از مراکزی است که بسیاری در محدوده سیدی و طرق چشم به کمکهای او دارند. 2سال از شروع به کار شعبه خیابان قائم آبشار عاطفهها میگذرد. همین مدت اندک کافی است که ساختمان این شعبه به خانه امید صدها خانواده ناتوان از پرداخت هزینههای زندگی تبدیل شود.
ظاهر اوستا رضا دری به مرد 77ساله شباهت ندارد. گرچه موها و محاسن سفید و چین و چروک روی پیشانی و دستهایش نشانیهایی است که گذر حدود 8دهه از عمر پیرمرد محله مهرآباد را نشان میدهد اما هنوز سرپاست و مشغول حرفه همیشگی اش. پیرمرد دوچرخهساز منطقه ما سالهای سال است وقت اذان که میشود، در قاب در ورودی مغازهاش میایستد و اذان میگوید.
در این روزهای کرونا یی مشاغل بسیاری آسیب دیدهاند و کسب و کارهای بسیاری از افراد تعطیلشده و این بیکاری و تعطیلی تبعات زیادی برای خانوادهها به همراه داشته است. همین دغدغهها باعث شده است رابط کسبه شورای اجتماعی محله مهدیآباد که دستی به خیر دارد و اجازه نمیدهد خانوادههای نیازمند در این محدوده گرسنه سر بر بالین بگذارند، روند حمایت از خانوادهها را با کمک خیران در دوره کرونا افزایش بدهد.
خبر درگذشت محمدرضا اکبریان، نماینده ایثارگران شورای اجتماعی محله قرقی، هنگام اذان ظهر روز تاسوعا آنقدر تلخ و تکاندهنده بود که کسی نمیتوانست باور کند او با انرژی و اشتیاق فراوانی که برای کارکردن در محله داشت، ناگهانی و یکدفعه خاموش شده است. 42ساله بود و اصالتش نیشابوری، اما از کودکی در همین محله بزرگ شده بود و نمیتوانست از خدمت به مردم محلهاش چشمپوشی کند.