در مزرعه سمزقند، کارگاههای دباغی، رونق فراوان داشت که بیشترشان موقوفه آستانقدس بود و بهاجاره دراختیار صاحبان این شغل قرار میگرفت.
خشکبار فروشهای خیابان شلوغ مصلی ۱۵ گذشته آن را روایت میکنند: اینجا روزگاری به جاده قدیم مشهد معروف بوده است؛ عدهای هم بهدلیل وجود مزارع و باغهای انگور به آن «کوچهباغ» میگفتند.
علیمردانخان در جواب پدر میگوید: «مالی که بعد از مرگ وقف شود، مثل چراغی است که پشتسر روشن باشد؛ راه را برای انسان روشن نمیکند». بعد از این ماجراست که عباسقلیخان ابتدا مدرسه و بعد، سایر اموالش را وقف میکند.
ماجرا از این قرار است که مشهد تا اوایل دوره پهلوی اول، موزه ندارد، اما از قرنها پیش، در آستانقدسرضوی مکانی به نام «خزانه» وجود داشته که محل نگهداری اشیای اهدایی و نذور گرانبها بوده است.
بعد از سالها و با مرمت کارشناسان آستان قدس رضوی، درِ بنای دوره تیموری به روی عموم مردم باز میشود.
«دَنگان» یکی از مناطق شمال مشهد در پشت سیلو است که نام و نشانش در نقشههای امروزی نیست.
کتیبه نادری با ابعاد یک در ۲.۵ متر، که بر سینه کوهی بلند حک شده است، در تنگه ارغوانشاه قرار دارد. روی کتیبه ۲۴ بیت شعر به زبان ترکی و فارسی با یک خط نستعلیق خوش، حجاری کردهاند.