امام رضا (ع)

خاطرات نخستین آتش‌نشانی که پس از انفجار بمب به حرم رسید
یحیی پاک‌عقیده که این روزها دوران بازنشستگی‌اش را می‌گذراند، نخستین آتش‌نشانی‌است که پس‌از انفجار بمب به حرم می‌رسد. به گفته خودش تمام عملیات خاموش‌کردن آتش و ایمن‌کردن محدوده بیشتر از 2ساعت طول نمی‌کشد، اما می‌تواند از ماجرای این 120‌دقیقه، صدها کتاب بنویسد و تمام نشود. پاک‌عقیده پس‌از 1400سال، کربلای دیگری را دیده بود که دست‌ها و سرهای کنده‌شده‌اش این‌بار، نه بر نیزه که بر تربت مقدس مشهدالرضا، نشسته بود.
قدیمی‌ترین خادم حرم امام رضا(ع) شوخ‌طبع و نیکوکار بود
یک‌بار که رهبر انقلاب برای زیارت به حرم مطهر مشرف شده بودند در هنگام تعویض کشیک، خدام با حضرت آقا دست می‌دهند و پدربزرگم موقع دست دادن با آیت‌ا... خامنه‌ای با شیوه قدیمی خودشان به ایشان دست می‌دهند. حضرت آقا که این شوخی قدیمی را در خاطر داشتند با مزاح و خنده به پدربزرگ می‌گویند: شما هنوز دست از این شوخ طبعی برنداشته‌اید؟
روایت آزاده سرافراز شهرک آزادگان از روزهای اسارت
سه بار ما را به فرودگاه بردند اما به بهانه نقص فنی دوباره به بیمارستان برگرداندند. برای اعتراض چندین روز اعتصاب غذا کردیم و چند بار تصمیم گرفتیم فرار کنیم اما مسئول مبادله اسرا به ما گفت: شما ذهنیت بدی دارید اما نگران نباشید، بالأخره مبادله خواهید شد فقط باید چند روزی صبر کنید. بالأخره آزاد شدیم اما آن 17روز هر روزش برای ما یک عمر گذشت.
وقتی مردم به گل‌ها توجه می‌کنند من خوشحال می‌شوم
کار کردن با گل و گیاه حس فوق‌العاده‌ای به انسان می‌دهد، در مدتی که ساکن تهران بودم از این همراه همیشگی دوران کودکی و نوجوانی خود دور افتاده بودم و حالا که در این فضا مشغول به کار هستم، وقتی گلی می‌کارم و بعد از کنار آن رد می‌شوم و متوجه حضور کسی می‌شوم که آن را نگاه می‌کند یا آن را بو می‌کند لذت می‌برم.
خاله چرخ و فلکی «مشهدقلی»
یک روز با دلی شکسته به همراه فرزندان کوچکم به حرم امام رضا(ع) رفتم تا هم سر و دلی سبک کنم و هم از امام رضا(ع) بخواهم که من را در تربیت فرزندان و تأمین زندگی آن‌ها یاری‌ام کند. در همان حال در حرم تصمیمم را گرفتم. باید چرخ و فلک را راه می‌انداختم و در مقابل چرخ قدار روزگار می‌ایستادم.
خادمانی که به آرزویشان رسیدند
حس‌وحال عجیب‌وغریبی داشتم. با کلام نمی‌شود توصیف کرد، اما از همه جالب‌تر این بود که درست همان چیزی که در مکه از خدا و امام هشتم(ع) خواسته بودم، نصیبم شده بود. از زمانی که این لباس سرمه‌ای را می‌پوشم، سال‌ها می‌گذرد، اما هربار که راهی حرم می‌شوم، باز هم حس من مثل همان روز اول است و ذره‌ای از شوقم برای خدمت کم نشده است.
از اعدام بازگشته!
او جزو10 متهم ردیف اول پرونده جنجالی «باغ آلو» بود که 9 نفرشان اعدام شدند! تنها نجات یافته آن پرونده عباس است که زمختی طناب دار را دور گردنش حس نکرد. اراذل و اوباش، بزن بهادر، جاهل و تیزی‌کش محله که حکم اعدامش مسجل است با عنایت حضرت ابوالفضل(ع) رو به پشیمانی می‌آورد و اعتیاد، مشروب و خطاهای دیگر را به خاکِ پشیمانی می‌سپارد تا دوباره به پیکره اجتماع بازگردد.