استاد سید مرتضی سادات فاطمی چهره نامآشنای تلاوت قرآن در مشهد و کشور است. او در کنار بزرگانی مانند رهبر معظم انقلاب و شهید هاشمینژاد فعالیتهای قرآنی خود را توسعه داد و به پیشنهاد معظمله جلسه قرآن مسجد کرامت را به همراه استاد خود، مرحوم علی مختاری، تأسیس کرد. او خاطراتی شنیدنی درباره فضای قرآنی مشهد و تأثیر رهبر معظم انقلاب بر رشد و شکوفایی فعالیتهای قرآنی در مشهد دارد که در این گفتوگو به گوشهای از این خاطرات اشاره میکند.
آقا سیدمرتضی از سال 1335 تلاوت استاد عبدالباسط را تقلید میکرد. در خاطرم هست بچهای سهچهارساله بودم که وقتی جلسه صبح جمعه خانه پدربزرگم بود، ابتدا نوار گرامافون پخش میشد. اول نوار عبدالباسط روی گرامافون پخش میشد، بعد جلسه قرآن شروع میشد. در این زمان، فکر نمیکنم در کشور کسی بوده باشد که به سبک عبدالباسط بخواند چون استعداد این کار نبود. زمینههای فرهنگی و اجتماعیاش نیز نبود. در چنین فضایی، آقا مرتضی جذب صدای عبدالباسط شد.
اگر قرار باشد حجتالاسلام محمدحسن خزاعی را در یک جمله کوتاه بشناسیم، کافی است نگاهی بیندازیم به صفحه مشخصات کتاب«روضالجنان و روحالجنان» ؛کتاب تفسیر جامع و معتبر قرآن کریم از ابوالفتوح رازی(متوفای ۵۵۲قمری) که حجتالاسلام خزاعی برای ویراستاری تفسیرش پانزده سال از عمرش را صرف آن کرد و بیست جلد این تفسیر در اواخر سالهای دهه1370 دوباره چاپ شد.
در گذشته اهالی یک محله و کوچه مانند اعضای خانواده بودند و رفتوآمد با یکدیگر، در سبک زندگی آن زمان دیده میشد. زهرا رستگارمقدم هنوز پایبند این فرهنگ است و درِ خانهاش برای جزءخوانی قرآن به روی همه باز است؛ موضوعی که در این روزگار کمتر دیده میشود و البته دلگرمکننده است.
البته این اعتماد به همسایه و آشنا فقط به برگزاری جلسه قرآن ختم نمیشود. رستگارمقدم حالا بهنوعی معتمد محل شده است. همسرش فوت کرده و وضعیت مالیاش معمولی است، اما دست خیرش هیچگاه کوتاه نمیشود.
همین چند روز پیش که همه ما در حال مهمانیرفتن و پذیرایی از مهمانان نوروزی بودیم، کودکی پشت ماشین نیسان گریه میکرد و یک راهنمای زائر وظیفهشناس توانست او را از ترس تاریکی و تنهایی نجات دهد. سیدعلیاکبر عزیری که در اصل نیروی اجرایی ستاد سد معبر است، در ایام نوروز راهنمای زائر در شهرداری منطقه ثامن بوده و یک شب توانسته است کودکی یکسالونیمه را به پدر و مادرش برساند.
به پلاستیک و کیف هر کسی که از راهروی میهمانسرا میگذرد چنگی میزنند و التماس میکنند. کار هر روزشان است، قبل از اذان ظهر میآیند و تا ساعت 2 ناامید نمیشوند. سرما و گرما هم نمیشناسند، زن و مرد و بچه هم ندارند. بعضیهایشان خانوادگی میآیند و فکرشان فقط گرفتن تبرکی برای بیمارشان، برای میهمان راه دورشان، برای کودک گرسنهشان است و تعدادی هم که کم نیستند برای کاسبی میآیند. از لحظهای هم که میآیند، صدای التماسشان برای گرفتن ذرهای تبرکی از دور شنیده میشود.
امام خمینی(ره)78 یکی از خیابانهای آرام محله امام رضا(ع) است و هنوز همان بافت قدیمش را حفظ کرده است. در این کوچه تقریبا تمام خانهها ویلایی هستند، تعداد ساختمانهای چندطبقه آن به انگشتان دست هم نمیرسد. این خیابان 20متری با درختان سر به فلک کشیده و سبز مکانی مناسب برای پیادهروی در روزهای بدون دود و دم است. البته سکوت حاکم بر این خیابان فقط در زمانی است که مدارس اینجا تعطیل باشند.






