کد خبر: ۲۷۳۹
۲۹ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

ریسه‌بندی حرم به دست برادران غفوری؛ قدیمی‌ترین برق کش‌های آستانه

در حقیقت اولین خادم، اولین خدمتگزار روشنایی بوده است. روشنایی و چراغانی حرم مطهر در اعیاد به‌ویژه عید نوروز آیین و سنت خاصی دارد و بنا به اسناد موجود نصب و تزیین ریسه‌های رنگی و به‌قول معروف چراغانی در خانواده غفوری‌ها از چندین دهه قبل که برق خانه مشهدی‌ها و حرم مطهر را روشن کرد، شغلی آبا‌واجدادی است. بر همین اساس با سیدعلی و سیدحسن ۲ پسر سیدعباس غفوری داشتیم که به گفته خودشان بیش از ۶۰ سال است چراغانی‌های حرم مطهر را انجام می‌دهند.

  بنا بر اسناد چراغانی، به‌طور کلی روشنایی در حرم مطهر به زمان ساخت اولین بقعه بر روی قبر مطهر حضرت‌رضا (ع) بازمی‌گردد. 

آن‌طور که گفته شده در حقیقت اولین خادم، اولین خدمتگزار روشنایی بوده است. روشنایی و چراغانی حرم مطهر در اعیاد به‌ویژه عید نوروز آیین و سنت خاصی دارد و بنا به اسناد موجود نصب و تزیین ریسه‌های رنگی و به‌قول معروف چراغانی در خانواده غفوری‌ها از چندین دهه قبل که برق خانه مشهدی‌ها و حرم مطهر را روشن کرد، شغلی آبا‌واجدادی است.

 بر همین اساس با سیدعلی و سیدحسن ۲ پسر سیدعباس غفوری داشتیم که به گفته خودشان بیش از ۶۰ سال است چراغانی‌های حرم مطهر را انجام می‌دهند.


تمیزی چلچراغ‌ها

سیدحسن غفوری کیمیاگر دومین پسر سیدعباس است که به خدمت حضرت‌رضا (ع) درآمد، اما این‌بار نه به عنوان مأمور خدمت از سوی اداره برق مشهد و نه به سفارش پدر و برادرش، بلکه با تلاش و پشتکار خودش. آن‌طور که می‌گوید سال۱۳۵۹ او به خدمت حرم مطهر درآمده و در آستانه استخدام شده است که اوایل استخدامی‌اش در اداره اماکن و روشنایی بود و بعد‌ها وردست پدر و برادرش می‌شود. 

 آن اوایل چلچراغ‌ها و لوستر‌ها را تنظیف می‌کردم. بعد از مدتی به بخشی چراغانی حرم مطهر منتقل شدم و با پدر و برادرم کار می‌کردم

متولد ۱۳۳۶ است و پس از ۳۰ سال چراغانی حرم مطهر در سال ۸۸ بازنشسته شده است. وقتی از او می‌خواهم درباره دوران خدمتش به عنوان نیروی روشنایی بگوید، لحن صدایش تغییر می‌کند و می‌گوید: «بعضی حرف‌ها گفتنی نیست، یعنی به زبان نمی‌آید. روز‌هایی که به عنوان نیروی روشنایی بودم، برای من یک توفیق بود. توفیقی که اولا لطف خدا و بعد از آن هم لطف آقا بود. سال ۵۹ به خدمت آستانه درآمدم و از همان ابتدا هم در بخش روشنایی بودم.

 آن اوایل چلچراغ‌ها و لوستر‌ها را تنظیف می‌کردم. بعد از مدتی به بخشی چراغانی حرم مطهر منتقل شدم و با پدر و برادرم کار می‌کردم. آن روز‌ها پدرم را خیلی دیربه‌دیر در خانه می‌دیدم و بودن در کنار پدر برایم خیلی خوشایند بود، آن هم در امن‌ترین و مقدس‌ترین خانه شهر. پدرم تا زمان فوتش خودش را وقف امام‌رضا (ع) کرده بود و در جواب ما که همیشه به او می‌گفتیم بعد از بازنشستگی در خانه بماند و استراحت کند، می‌گفت من خسته نمی‌شوم و هنوز هم توان دارم و می‌توانم در خدمت امام‌رضا (ع) باشم.»


برق‌بازی در ارتفاع ۲۰متری

چند روز به عید حال‌وهوای حرم همیشه دیدنی بوده و هست. حال‌وهوایی که به گفته غفوری دیگر تکرار نمی‌شود. «دم‌دمای عید که می‌شد و موقع نصب ریسه لامپ‌های رنگی حال‌وهوای حرم خیلی دیدنی می‌شد. هر کسی یک گوشه‌ای را برای خود پیدا و در خلوت خودش با حضرت‌رضا (ع) راز و نیاز می‌کرد. 

نمی‌توان حال کسی را در آن لحظه تعریف کرد، البته تعریف‌کردنی هم نیست. آن روز‌ها واقعا تکرارشدنی نیست. وقتی از نردبان بالا می‌روی و آن بالا فقط خودت هستی و امام‌رضا (ع)، هرچه بگویی فکر می‌کنی زودتر به گوش آقا می‌رسد.

 وقتی از پایین به آن فردی که در ارتفاع ۱۸ یا ۲۰ متری بدون حتی داشتن کوچک‌ترین وسایل ایمنی نگاه می‌کنید، وحشتناک است، اما آن فردی که بالاست هیچ نگرانی‌ای ندارد، چرا که می‌داند آقا حافظ و نگهدارش است. آخر قرار است آن فرد خانه آقا را چراغانی کند، مگر می‌شود آقا از او نگهداری نکند.

روایت چراغانی حرم


رنگ‌آمیزی ۶۰۰۰ لامپ با دست

غفوری از عید‌هایی می‌گوید که به‌علت نبود لامپ‌های رنگی مجبور بودند لامپ‌های سفید را با استفاده اسپری و رنگ، رنگ‌آمیزی کنند: «لامپ‌های ۲۵ سفید را از پاتروم در می‌آوردیم و با رنگ، رنگ می‌کردیم. الان که فکر می‌کنم خیلی سخت بود، اما آن روز‌ها اصلا متوجه نبودیم که چه کار سختی انجام می‌دهیم. 

بیش از ۶۰۰۰ لامپ را رنگ و نصب می‌کردیم. رنگ‌های سبز، جگری، قرمز، زرد، طرد طلایی، آلبالویی و بنفش و برای ارتفاعات بیشتر طلایی و سبز استفاده می‌کردیم. چند روز مانده به عید نوروز تمام لامپ‌ها رنگ شده و آماده نصب بودند. همه این کار‌ها را ۵ نفری انجام می‌دادیم.

 پدرم همیشه پایین نردبان می‌ایستاد و ما را راهنمایی می‌کرد. به سلیقه او ریسه‌ها نصب می‌شد. تمام صحن‌ها را ریسه‌بندی می‌کردیم. وقتی شوق و ذوق زائران و مسافران را می‌دیدیم، خستگی از تنمان می‌رفت و خوش‌حال بودیم که خانه آقا را زیباتر کرده‌ایم و خودمان را در میزبانی آقا سهیم می‌دانستیم.


هنوز هم ریسه‌ها با طرح پدرم نصب می‌شود

سید حسن غفوری از طرح‌هایی که ویژه اعیاد بودند و در عید نوروز بیشتر از هر زمان دیگر در صحن‌ها کاربرد داشتند، به مدل‌های خورشیدی، زیگزاگی و حتی خمره‌ای اشاره می‌کند که به سفارش پدرش سید عباس طراحی کرده بود و هنوز که هنوز است به همان طرح و مدل، ریسه‌ها نصب می‌شود: «چراغانی‌های عید نوروز ویژه بود. معمولا هر صحن و سرایی را یک شکل با لامپ‌های مختلف و رنگی چراغانی می‌کردیم.

 طرح‌های خورشیدی و خمره‌ای در صحن امام (ره) بود و بدنه‌های صحن‌ها با طرح‌های زیگزاگی چراغانی می‌شد. طرح‌های سینه‌ریز یا خفتی که به آن‌ها پنجه‌ریز هم می‌گویند، برای سردر‌های بلند کاربرد داشت و گلدسته‌ها، ایوان طلا و ایوان طبرسی را با طرح‌های خمره‌ای یا کله‌قندی ریسه‌بندی می‌کردیم. ورودی‌های طبرسی، نواب صفوی، حرعاملی و شیخ طوسی از طرح‌های خمره‌ای و ورودی‌های دیگر به‌صورت سینه‌ریز چراغانی می‌شد و هنوز هم می‌شود.»


سنتی که پدر به پسر ارث داد‌

می‌گویند آقا خودش خدمتگزارانش را انتخاب می‌کند. گواه این حرف هم سیدعلی غفوری کیمیاگر است که نه به‌واسطه پدر بلکه برای اینکه آقا انتخابش کرده بود، ۳۰ سال چراغ حرم را روشن نگه داشته است. ارادت خاصی به امام‌رضا (ع) دارد و این ارادت را در بین جملاتش با گفتن کلمه «ارباب» نشان می‌دهد.

 وقتی از اینکه چطور به خدمت آقا درآمد می‌پرسم، لحنش بغض‌دار می‌شود و می‌گوید: «من خیلی جوان بودم. به‌زور ۲۰ سالم می‌شد و در اداره برق مشهد به‌عنوان کارمند مشغول کار بودم. البته پدرم هم سال‌ها قبل از همین اداره برق به حرم مطهر منتقل شده بود. خودش می‌گفت اولین برق‌کار حرم مطهر بوده است.

 هر چه بود تا قبل از پدرم حرم مسئول برق نداشته است. تمام ریسه‌هایی که در اعیاد در حرم نصب می‌شد را پدرم انجام می‌داد. در یکی از همین اعیاد که ریسه‌های رنگی به زیبایی در حرم نصب شده بود، یکی از درباریان به مشهد می‌آید و از این‌همه ذوق و سلیقه پدرم خوشش می‌آید و به پدرم می‌گوید هر خواسته‌ای داشته باشد برآورده می‌کند، اما پدرم هیچ خواسته‌ای را غیر از اینکه اجازه دهند همچنان در خدمت آقا باقی‌بماند مطرح نمی‌کند. 

از او درباره پسرانش می‌پرسند و کسب‌وکارشان. پدرم می‌گوید پسر ارشدم در اداره برق کار می‌کند و همان‌جا دستور صادر می‌شود که من هم همکار پدرم شوم و فردا صبح خودم را به حسابداری معرفی کنم و به‌عنوان کمک‌دست در کنار او باشم. همیشه پدرم می‌گفت تو را آقا انتخاب کرد، نه من سفارش تو را کردم و نه آن فرد. از فردای آن روز به مدت ۳۰ سال در کنار پدرم ریسه‌های حرم را در اعیاد مختلف در صحن و سرای آقا نصب می‌کردیم.»


لامپ‌ها را خودمان رنگ می‌کردیم

«چراغ خانه ارباب را روشن کردم؛ چراغ دلم روشن شد» این را درحالی غفوری می‌گوید که از اعیادی به یاد می‌آورد که از نردبان یک طرفه بالا می‌رفته و ریسه‌ها را نصب می‌کرده است: «نردبان باریکی بود که از آن بالا می‌رفتیم و لامپ‌هایی را که خودمان رنگ کرده بودیم، نصب می‌کردیم. واقعا ارباب خودش ما را نگه می‌داشت آن بالا. خطر کم نبود، اما من به همراه پدر و برادرم و یکی‌دو نفر دیگر فقط به عشق اینکه چراغ خانه آقا را روشن کنیم، خطرات را به جان می‌خریدیم.»


۳ روز به عید مانده نصب ریسه‌ها تمام بود

از غفوری درباره ریسه‌ها و چراغانی حرم مطهر دم‌دمای عید می‌پرسم و از آن حال‌وهوایی که در لحظه تحویل سال در حرم مطهر بوده است، می‌گوید: «ریسه‌های حرم را جمع نمی‌کردیم، چون نصب دوباره آن‌ها سخت بود، اما در اعیاد بزرگ از ریسه‌ها بازدید و لامپ‌های شکسته ریسه‌ها را تعویض می‌کردیم. این کار را طوری انجام می‌دادیم که ۳ روز مانده به عید نوروز تمام کار‌ها انجام می‌شد و ریسه‌ای با لامپ شکسته دیگر وجود نداشت. 

برای نصب ریسه‌ها مدل‌های مختلفی داشتیم؛ خفتی، ضربدری و... تمام ایوان‌ها و صحن‌ها حتی گلدسته و گنبد را هم چراغانی می‌کردیم. آخر یک سنت ۱۰۰ ساله بود. پدرم می‌گفت از زمانی که به یاد داشته، یعنی دوران قاجار سنت چراغانی حرم مطهر برای عید نوروز وجود داشته است. تا جایی که من می‌دانم برای این کار بودجه و بعد‌ها وقف‌های زیادی انجام شده است.
 

روایت چراغانی حرم


خاموش و روشن‌کردن دستی چراغ‌ها در لحظه تحویل سال

آن زمان‌ها که هنوز رادیو و تلویزیون وجود نداشت و مردم لحظه تحویل سال را به روش‌های مختلف به گوش هم می‌رساندند، یکی از این روش‌ها که بیشتر در مشهد مرسوم بود، روشن و خاموش‌کردن فانوس‌ها و شمع‌های چلچراغ‌های سرای حضرت‌رضا (ع) بوده است. این اعلام برای آن دسته از افرادی بود که منزلشان تا حرم مطهر فاصله داشته است و صدای نقاره‌زنی لحظه تحویل سال را نمی‌شنیدند.

نزدیک لحظه تحویل سال من و برادرم دستمان را روی کلید‌ها می‌گذاشتیم و وقتی عید اعلام می‌شد ۳ بار برق‌ها را خاموش و روشن می‌کردیم

 اعلامی که با آمدن برق و بعد‌ها با آمدن رادیو و تلویزیون دیگر کم‌رنگ و این روز‌ها فقط به صورت یک سنت و آیین از نوروز اجرا می‌شود. غفوری این سنت را به‌خوبی به یاد دارد و خاطره‌اش را این‌گونه بیان می‌کند: «نزدیک لحظه تحویل سال من و برادرم دستمان را روی کلید‌ها می‌گذاشتیم و وقتی عید اعلام می‌شد ۳ بار برق‌ها را خاموش و روشن می‌کردیم. این کار را به این علت انجام می‌دادیم که اعلام کنیم سال تحویل شده است. پدرم می‌گفت قبل از آمدن برق به کل مشهد این یک اعلام برای ساکنان دور از حرم مطهر بوده است.»

غفوری از دیگر سنت‌هایی که برای چراغانی حرم مطهر در عید نوروز انجام می‌شد هم چنین تعریف می‌کند: «چراغانی حرم در اعیاد به ویژه عید نوروز انجام می‌شد. رسم‌ورسوم خاصی هم داشت، به عنوان نمونه قبل از نصب حتما جلو پنجره فولاد صلوات و دعا خوانده می‌شد. از طرف دیگر برای هر عیدی یک مدل ریسه نصب می‌کردیم که برای عید نوروز خیلی خاص‌تر بود. از این گلدسته به آن گلدسته و حتی ساعت را هم چراغانی می‌کردیم. ایوان‌ها را مدل خفتی و صحن‌ها به‌ویژه صحن عتیق یا کهنه را مدل ضربدری چراغانی می‌کردیم.


برق‌گرفته حرم آقا هستم

سیدعلی با اشک و بغض از روزی یادآوری می‌کند که برای عید مبعث در حال نصب ریسه‌ها بوده است و ناگهان دچار برق‌گرفتگی می‌شود. او مرگ را به چشم می‌بیند، حتی قبری هم نشانش داده می‌شود و می‌گویند این قبر توست، اما در همان لحظه روح با شتاب به بدنش بازمی‌گردد.

او تجربه مرگ و بازگشتش به دنیا را ضمانت اربابش می‌داند و تعریف می‌کند: «من برای ارباب کار می‌کردم و می‌دانستم تا ضامن اوست، اتفاقی نمی‌افتد که متأسفانه در اثر غفلت و بی‌احتیاطی خودم این اتفاق افتاد، اما دل ارباب خیلی رئوف‌تر از این حرف‌هاست. من را از دم مرگ بازگرداند.

 پدرم که بالای سر من ایستاده بود، بعد‌ها می‌گفت در یک لحظه از ته دل تو را از آقا خواستم.» غفوری از حادثه دیگری که دستش از اثر برق‌گرفتگی می‌سوزد نیز می‌گوید که حادثه برایش روی پشت بام گنبد حضرت‌رضا (ع) اتفاق می‌افتد و این‌بار هم به گفته او حضرت‌رضا (ع) به کمکش می‌شتابد.
 

چراغانی «عید سلطانی»

در جشن‌ها و اعیاد مذهبی، حرم مطهر امام‌رضا (ع) چراغانی می‌شود و در زیر نور زیبا و رنگارنگ چراغ‌ها، گنبد و مناره‌ها هم زیباتر از قبل به نظر می‌رسند. در این نور باران که نقاره‌ها می‌نوازند صدایشان دل‌نشین است و همه‌چیز حکایت از دل‌دادگی و ارادت به صاحب این صحن و سرا دارد.

 این حکایت دل‌دادگی تنها مربوط به زمان حال نیست، بلکه از سال‌ها پیش بسیاری از شیعیان دست‌به‌دست هم داده‌اند تا در این شادی سهیم باشند و در مسیری که قلب امام رئوف را شاد می‌کند، گام بردارند.

طبق اطلاعات و اسناد باقی‌مانده سابقه برگزاری مراسم نوروز در بارگاه مطهر امام‌رضا (ع) به دوره صفویه و سال١٠٣٧ق بازمی‌گردد. در این اسناد از عید نوروز با عنوان «عید سلطانی» یاد شده است. البته در دوره بعد اتفاقات دیگری هم برای نوروز در حرم کنار توسعه چراغانی افتاده است که یکی از آن‌ها برگزاری مجلس جشن روز تحویل سال است. در این جشن با غذا، شربت و شیرینی از حاضران پذیرایی می‌شود.

در اسناد مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس، چندین سند درباره چگونگی برگزاری مراسم چراغانی و جشن نوروز آمده است. 

خرید وسایل و لوازم از جمله روغن چراغ برای چراغانی، چای و شیرینی و آبلیمو برای شربت از جمله آن‌هاست که عمده این مراسم جشن و سرور مربوط به میلاد ائمه‌اطهار، اعیاد مذهبی و همچنین اعیاد ملی، مانند تحویل سال نو است که همراه با مجلس سلام در ایوان طلای صحن عتیق و با تشریفات خاص برگزار می‌شده است. 

بعضی از این اسناد به قبل از دوره قاجار بازمی‌گردد که پس از اجرای مراسم سلام و خطبه‌خوانی و نواختن نقاره از میهمانان در رواق دارالضیافه مبارکه پذیرایی می‌شد.

روایت چراغانی حرم


به‌طور مثال در یکی از اسناد از چگونه چراغانی‌کردن حرم مطهر در عید نوروز آمده است: «از طرف اداره مباشرت آستانه، جلو ایوان صحن مقدس، چراغانی و تمام چراغ‌های حرم مطهر و رواق‌ها و چراغ‌های بالای ضریح مطهر علاوه‌بر چراغ‌های برق، شمع‌زده و افروخته می‌شود.

 روز هم که تعطیل رسمی است، از طرف اداره تشریفات آستانه، نزدیک به ۶۰ نفر از رؤسای دوائر دولتی و اعضای آستانه و تجار و اعیان برای تشکیل مجلس سلام در تالار تشریفات دعوت می‌شوند. بعد از حضور و صرف چای و شیرینی، پرده از روی شمایل منسوب به امام برداشته می‌شود. 

مدعوین تمام قیام می‌کنند، خطیب‌باشی خطبه می‌خواند، پرده را می‌اندازد، حضرات مدعوین می‌نشینند و قصیده در منقبت امام‌هشتم (ع) خوانده می‌شود. بعد شربت صرف شده و متفرق می‌شوند. ناگفته نماند که در نهایت مراقبت، لوازم مجلس سلام در ساعت ۴ غروب آماده و مهیا می‌شد.»


روشنایی، بزرگ‌ترین موقوفه حرم

با گسترش حرم مطهر، در دوره‌های مختلف واقفان برای روشن‌کردن مسیر رفت‌وآمد زائران وقف‌های زیادی انجام داده‌اند. این وقف‌ها شکل‌های مختلفی داشت، املاک زراعی، اراضی شهری، مغازه و دکان، منزل، اتومبیل، سپرده‌های ثابت بانکی، سهام کارخانه‌ای، بیمارستان، آسیاب، قنات، موتور چاه آب، باغات، کتب خطی و چاپی و مجموعه‌های هنری که عواید و درآمد به دست آمده از این موقوفات صرف روشنایی ۴۰۰ لوستر، ۳۵ هزار لامپ، ۲۲۰۰ پلاک لوستری و چراغانی‌های حرم مطهر می‌شود.

 در اسناد موجود از ۱۰۱ واقف که ۲۲۲ رقبه را مختص سوخت و روشنایی حرم مطهر وقف کرده‌اند، یاد شده است. این موقوفات در شهر‌های مشهد، سبزوار، کاشمر، چناران، قزوین، تربت‌حیدریه، کرمان، یزد، تربت‌جام، گرگان، نیشابور، کرج، رفسنجان، ساری، شاهرود، تبریز، قوچان، ورامین، دامغان، تهران، بابل، بیجار، رشت، گناباد، شیراز و سمنان واقع شده است که همچنان از محل آن‌ها برای روشنایی حرم مطهر هزینه می‌شود.

 

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44