امام رضا (ع) - صفحه 64

کوچه‌ای رو به حسین(ع)
آنجا منزل آقای شاهی است که همه شور از آنجا آغاز می‌شود. در حیاط همسایه بغلی هم بساط چای برپا می‌شود. همسایه آن‌طرفی هم کلید خانه‌اش را به صاحب این روضه می‌سپارد تا از محوطه خانه‌اش استفاده شود. همه همسایه‌های این کوچه در برپایی این روضه قدیمی مشارکت دارند و این راز مهربانی میان آن‌هاست.
کوچک‌ترین مداح «حسینیه معلی»
امیر مهدی از کودکی استعدادش را برای یادگیری نشان داده است؛ مادر که ذوق یادگیری فرزندش را می‌بیند تمایل پیدا می‌کند آموزش‌هایش را بیشتر و منسجم‌تر کند. خانم دربر می‌گوید: «امیرمهدی چهار سال داشت که برای دوچرخه‌سواری بیرون می‌بردمش. هنگامی که از خانه خارج می‌شدیم آیه‌الکرسی و دعای فرج را زمزمه می‌کردم. بعد از چند روز دیدم که پسرم همین دعاها را با خودش تکرار می‌کند. خیلی خوشحال شدم و با همفکری همسرم تصمیم گرفتیم که آموزش‌های دیگری از جمله حفظ قرآن را برایش شروع کنیم.»
مسجدسازی عباسقلی و مدینه؛ زوج جذامی محرابخان
آن روزها جذام خوره‌ زندگی خیلی‌ها شد. افتاد به جانشان و همه آرزوهایشان را بلعید. اما جذام برای «مدینه نیستانی» و «عباسقلی انباز» و فرزندخوانده‌شان غلامحسن نیستانی یک عزم دوباره بود. همه اهالی محله طلاب دیده بودند عباسقلی را جذام زمین‌گیر نکرد. عباسقلی با همسرش مدینه نیستانی، دختر زیباروی کدخدای روستای نیستانه بجنورد که جذام داشت خوشگلی‌هایش را می‌خورد، نیتشان یکی شد برای ساخت مسجد. سال 1347 آجر‌به‌آجر مسجد را در ورودی صحن حیاط خانه‌شان روی هم چیدند با این نیت که در آن به روی مردم باز باشد، برای نماز و عبادت و عزاداری‌های مذهبی و درراه‌مانده‌ها و خستگان راه. سال‌ها در پس هم گذشتند تا آن مسجد سی‌متری شد یک بنای هزارمتری با نام مسجد و حسینیه حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع). عباسقلی سال1375و مدینه بعد از او به سال 1392 با دنیا وداع کردند اما نامشان به عنوان واقف و بانی روی کاشی‌ فیروزه‌ای طاق بلند مسجد حک شده است و تا همیشه می‌ماند.
هر پنجشنبه شب مثل اربعین
جنب وجوش جوانان محب امام‌حسین(ع) درحالی در زیر پوست شهر جریان پیدا کرده است که سادگی و بی‌ریابودن کارشان موجب شده است روزبه‌روز به خیل مشتاقان اضافه و صف سربازان و احیاگران در این موکب‌ها بزرگ و بزرگ‌تر شود. موکب‌هایی که از حدود یک‌سال پیش با فروکش‌کردن شیوع کرونا دوباره جان گرفته‌اند و هرشب جمعه در نقاط مختلف شهر پذیرای مردم می‌شوند. یکی از نقاط ثابتشان در اطراف حرم مطهر هم خیابان شهید نواب‌صفوی۱۰ است.
زندگی«سیدمولا» وقف روضه بود
سیدمولا مردی مخلص و بی‌پیرایه‌ بود که نامش به نام امام حسین( ع) مهر شده بود و ناداری او را از میزبانی زائران امام هشتم غافل نکرده بود؛ مردی که خودش را وقف هیئت سیدالشهدا( ع) کرده بود و درِ خانه‌اش در محله قدیمی قبر میر در پایین‌خیابان به روی زائران حضرت رضا( ع) باز بود.سیداحمد گلابگیران که میان هیئت‌های مذهبی و مردم کوچه و بازار به سیدمولا معروف بود، در ساخت یکی از درهای چوبی حرم نیز مشارکت داشت تا یادگارش در حرم مطهر رضوی نیز باقی بماند.
قطار زندگی، میان دو خط موازی
لوکوموتیورانی کاری است که در آن هر لحظه در سفر هستی؛ سکون ندارد. هر روزش یک خاطره و اتفاق خاص برایت پیش می‌آید. درست است سختی‌ها و مشکلات خاص خودش را دارد، اما همین تنوع به من احساس رضایت شغلی حداکثری می‌دهد. این را مهدی شیرازی لوکوموتیورانان مشهدی می‌گوید.
مدرس کوچک مفاهیم قرآنی
تلاوت قرآن را از زمانی که به پیش‌دبستانی و دبستان قرآنی رفت شروع کرد و به‌دلیل علاقه‌اش در کنار روان‌خوانی حفظ کلام‌الله مجید را هم شروع کرد. علیرضا معصومی سیزده‌ساله حافظ جزء30 قرآن کریم چهار سال پیاپی در مسابقات آموزش و پرورش ناحیه3 مقام آورده است. این ساکن محله امام خمینی(ره) در حال حاضر زبان و مفاهیم عربی را در مسجد محله‌اش به کودکان و نوجوانان علاقه‌مند آموزش می‌دهد.