محمدتقی نجاتیان تعریف میکند: «آن زمان تعداد مداحان در مشهد مثل این روزها نبود، شاید 3 الی 4نفر بیشتر نبودند، مثل حاج مرشد کرمانشاهی که بهترین مداح مشهد بود، بعد از او سیدجواد ذبیحی و یکی دو نفر دیگر که در هیئت مذهبی میخواندند. هر هیئتی یک نوحهخوان داشت که برای سینهزنها نوحه میخواندند. در آن زمان بیشتر نوحهها را از کتاب جودی و یکی دو تا کتاب دیگر انتخاب میکردند. علاوه بر آن حاج غلامرضا آذر هم نوحهسرایی میکرد و نوحهها را به نوحهخوانها میدادند.»
پس از نوغان و سراب، سرشور از قدیمیترین محلات مشهد است که پیش از سال ۱۳۰۰خورشیدی به بافت شهری پیوسته است. بیشتر ساکنان محله سرشور از گذشته تا کنون شغل بازاری داشتند. این محله پس از سراب، اعیاننشینترین محلهشهر بوده است. راسته بازار اصلی مشهد از این محله شروع و به محلهنوغان ختم میشده است.

حبیبپور که 61بهار از زندگیاش میگذرد دراین باره توضیح میدهد: دوست داشتم همراه با دوستانم به عشق امام حسین(ع) و دیگر اهل بیت در هیئتها سینه بزنیم و عزاداری کنیم، اما آنطور که باید فضا مهیا نبود. برای همین به همت بچههای تپلمحله هیئتی تشکیل دادیم و کودکان بسیاری را دور خودمان جمع کردیم. مادرم در این مسیر خیلی به من کمک کرد. مراسم عزاداری را در خانه برگزار میکردیم.
از چهارراه خسروی که به سمت گنبدسبز میآییم سومین کوچه آخوند خراسانی5، کوچه حوض مونس یا همان شهید محمدرواقی است که انتهای آن به دیالمه3 ختم میشود. این کوچه از ضلع جنوب غربی خیابان آخوند خراسانی منشعب شده و عرض آن 2متر است. در این کوچه حوض انباری وجود داشت که واقف آن شخصی به نام مونس بوده به همین دلیل به این نام معروف شده است. در قدیم قبل از احداث خیابان خاکی این کوچه امتداد داشته و تا بازار بزرگ نزدیک حرم ادامه داشته است.
وقتی در کوچه پس کوچههای شهر راه میروید خانههای قدیمی با معماریهای خاصش را میبینید که آجرها و کاشیکاریهایش بیانگر دوران معماری قدیمیاش است، اما در همین کوچه پس کوچهها هستند خانههایی که در پشت درهای فلزی پنهان شدهاند و هیچ نشانی از قدیمی بودنشان ندارند. یکی از همین خانهها واقع در سرشور33 با نام خانه شاملو است که ساکنان این خانه (خانواده ابوالقاسم شاملو منتظر مَقدَم) مدعی است نسل هفتم شاملوها هستند و این ملک وقف اولاد است و نسل اندر نسل در بین آنها چرخیده است.
برای اثبات تواناییهایش کاری نبوده که نکرده باشد و عنوانی نبوده که به دست نیاورده باشد اما باز هم در مشهد ارگان و تیمی پیدا نشده که از مبینا سادات غفاریان و دیگر ورزشکاران بااستعدادی مانند او پشتیبانی کند. این ورزشکار 15ساله والیبال فقط 6سال است که رشته ورزشی والیبال را بهطور حرفهای آغاز کرده، اما در همین مدت او با داشتن 190سانتیمتر قد، لقب بلندقامتترین دختر نوجوان ایران را به دست آورده است.
متولد محله سرشور است؛ همسایه رو به روی منزل آیتا... سیدجواد خامنهای. منزل پدریاش وقف اولاد بود؛ برای همین بساط روضهخوانیشان شبهای چهارشنبه و روزهای مناسبتی همیشه برپا بود. بیشتر روضههایشان زنانه بود. مادر مقام معظم رهبری را بهخوبی به یاد دارد که در روضههایشان شرکت میکرد. هر چند این روزها دیگر اثری از آن خانه قدیمی به چشم نمیخورد و تنها پارکینگی از آن در کوچه باقیست، اما خاطرات خوش آن خانه و آدمهایش برای بسیاری از ساکنان سرشور همچنان زنده است.
اگر گذرتان از چهارراه خسروی به سمت خیابان آخوند خراسانی افتاده باشد، حتما در سمت راست خودتان مغازهای کوچک و قدیمی با در و چهارچوبهای سبز رنگ را دیدهاید. آنطور که قدیمیهای ساکن در این محله میگویند در گذشته این مکان کتابفروشی مرحوم سلیمانی بوده است که بعد صحافی و پس از آن خیریه شده است.